فرار از چنگال عدالت نيست)»، «1» جمع ميان تفاسير نيز امكانپذير است.
***
باز در اينجا دو گروه را مخاطب ساخته، مىگويد: «كدامين يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟! «فَبِأَىِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ».
درست است كه تهديد فوق، به ظاهر در مسير مجازات و كيفر است، ولى از آنجا كه ذكر آن هشدارى است به همه انسانها، و عاملى است براى اصلاح و تربيت، طبعاً لطف و نعمتى محسوب مىشود. و اصولًا وجود حساب در هر دستگاه، نعمت بزرگى است؛ چرا كه به خاطر آن سرهاى همه به حساب خواهد بود!
***
آيه بعد، براى تأكيد آنچه در آيه قبل، دائر بر عدم قدرت انس و جن بر فرار از چنگال عدالت آمده، مىافزايد: «شعلههائى از آتش بى دود، و دودهائى متراكم بر شما مىفرستد (و آنچنان شما را از هر سو احاطه مىكنند كه راهى براى فرار نيست) و در اين هنگام نمىتوانيد از كسى يارى بطلبيد» «يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلاتَنْتَصِرانِ».
از يكسو، فرشتگان شما را احاطه كردهاند، و از سوى ديگر شعلههاى گرم و سوزان آتش، و دودهاى تيره و تار و خفقانآور، اطراف محشر را فرا مىگيرد، و راهى براى گريز نيست.