بعد از اين ايراد به رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله، و اين كه چگونه از جنس بشر است؟
ايراد ديگرى به محتواى دعوت او داشتند و انگشت روى مسألهاى مىگذارند كه براى آنها از هر نظر عجيب و غريب بود، آنها مىگفتند: «آيا هنگامى كه ما مُرديم و خاك شديم، دو باره به زندگى باز مىگرديم، آن چنان كه او مىگويد؟ اين بازگشتى است بعيد»! «أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ». «1»
به هر حال، آنها بازگشت مجدد به زندگى را مسألهاى دور از عقل مىپنداشتند، بلكه، گاه آن را محال دانسته، و ادعاى آن را دليل بر جنون گويندهاش مىگرفتند! چنان كه در آيات 7 و 8 «سبا» مىخوانيم: وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ* أَفْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ: «كافران گفتند: آيا مردى را به شما نشان دهيم كه به شما خبر مىدهد هنگامى كه (مُرديد و) سخت از هم متلاشى شديد، (بار ديگر) آفرينش تازهاى خواهيد يافت؟!* آيا او بر خدا دروغ بسته يا به نوعى جنون گرفتار است»؟!
***
تنها در اينجا نيست كه اين ايراد را به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله كردند، بارها گفتند، و بارها پاسخ شنيدند، و باز هم از روى لجاجت تكرار كردند.
قرآن مجيد در اينجا از چند راه به آنها پاسخ مىگويد: نخست: به علم بىپايان خدا اشاره كرده، مىفرمايد: «ما مىدانيم آنچه را زمين از بدن آنها مىكاهد و كم مىكند؟ و نزد ما كتابى است كه همه چيز در آن محفوظ است» «قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا كِتابٌ حَفِيظٌ».