نه تنها به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، كه به ساير پيامبران نيز همين ايراد را مىگرفتند، گاه مىگفتند: إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا: «شما انسانهائى همانند ما هستيد، مىخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مىپرستيدند باز داريد»!. «1»
و گاه مىگفتند: ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَ يَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ: «اين بشرى است مثل شما؛ از آنچه مىخوريد مىخورد؛ و از آنچه مىنوشيد مىنوشد»!. «2»
گاه مىافزودند: لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً: «چرا فرشتهاى بر او نازل نشده كه همراه وى مردم را انذار كند (و گواه صدق دعوى او باشد)»؟!. «3»
ولى، همه اينها بهانههائى بود براى عدم تسليم در برابر حق.
قرآن، در آيات مورد بحث، پاسخى از اين ايراد نمىگويد؛ چرا كه بارها به آن پاسخ گفته است، كه اگر فرضاً فرشتهاى مىفرستاديم آن را به صورت بشر قرار مىداديم، يعنى رهبر و راهنماى انسان، تنها مىتواند انسان باشد، تا از تمام دردها، نيازها، تمايلات، خواستها و مسائل زندگى او با خبر باشد، و از سوى ديگر، بتواند در جنبههاى عملى، الگوئى براى آنها گردد، و نگويند اگر او هم از جنس ما بود، هرگز پاك و پاكيزه نمىماند؛ چرا كه:
«قاضى ار با ما نشيند برفشاند دست را محتسب، گر مِى خورد، معذور دارد مست را»!
بنابراين، برنامههايش تنها به درد خودش مىخورد نه به درد بشر!.
***