مىكند، هر كس كه از آن بنوشد از من نيست و آن كس كه جز يك پيمانه با دست خود، بيشتر از آن نچشد از من است» «فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَليكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ». «1»
در اينجا لشكريان «طالوت» در برابر آزمون بزرگى قرار گرفتند، و آن مسأله مقاومت شديد در برابر تشنگى، و چنين آزمونى براى لشكر «طالوت»- مخصوصاً با سابقه بدى كه بنىاسرائيل در بعضى جنگها داشتند- ضرورت داشت؛ چرا كه پيروزى هر جمعيتى، بستگى به مقدار انضباط و قدرت ايمان و استقامت در مقابل دشمن و اطاعت از دستور رهبر و فرمانده دارد.
«طالوت» مىخواست بداند انبوه لشكر تا چه اندازه، فرمان او را اطاعت مىكنند، به ويژه اين كه آنها با ترديد و دودلى و حتى اعتراض، رهبرى او را پذيرفته بودند، گر چه در ظاهر تسليم شده بودند، ولى، شايد هنوز در باطن، شك و ترديد بر دلهاى آنها حكومت مىكرد.
به همين دليل، مأمور مىشود: آنها را امتحان كند، تا روشن شود، آيا اين سربازان كه مىخواهند در برابر شمشير آتشبار دشمن بايستند، توانائى تحمل مقدارى تشنگى را دارند يا نه؟!
ولى اكثريت آنها- همان طور كه در شرح داستان قبلًا خوانديم و در آيه مورد بحث به طور فشرده به آن اشاره شده- از بوته اين امتحان سالم بيرون نيامدند، چنان كه قرآن مىگويد: «آنها همگى جز عده كمى از آنها، از آن آب