و بيرون ذاتى است، ولى، علم و دانش و نيروى جسمانى دو امتياز واقعى و درون ذاتى است كه تأثير عميقى در مسأله رهبرى دارد.
رهبر بايد با علم و دانش خود، مصلحت جامعهاى را كه در رأس آن است تشخيص دهد، و با قدرت خود آن را به موقع اجرا در آورد.
با علم و تدبير خود نقشه صحيح براى پيكار با دشمن بكشد و با نيروى جسمانى آن را پياده كند.
تعبير به بَسْطَةً: «گسترش» اشاره به اين است كه وسعت وجودى انسان در پرتو علم و قدرت است، هر قدر اينها افزوده شود هستى انسان گستردهتر مىشود.
در اينجا گسترش علم بر گسترش نيروى جسمانى، مقدم داشته شده؛ زيرا شرط اول علم و آگاهى است.
ضمناً از اين تعبير استفاده مىشود: امامت و رهبرى، گزينش الهى است، و او است كه شايستگىها را تشخيص مىدهد، اگر در فرزندان پيامبر اين شايستگى را ببيند، امامت را در آنجا قرار مىدهد، و اگر در جاى ديگر، در آنجا قرار مىدهد، و اين همان چيزى است كه دانشمندان شيعه به آن معتقدند و از آن دفاع مىكنند.
سپس مىافزايد: «خداوند، مُلك خود را به هر كس بخواهد مىبخشد و خداوند (احسانش) وسيع و گسترده و دانا (به لياقت و شايستگى افراد) است» «وَ اللَّهُ يُؤْتي مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ».
اين جمله ممكن است اشاره به شرط سومى براى رهبرى باشد و آن فراهم شدن امكانات و وسائل مختلف از سوى خدا است؛ زيرا ممكن است رهبرى از نظر علم و قدرت كاملًا پر مايه باشد، ولى، در شرائط و ظرفى قرار گيرد كه