گونه كه در عصر ما در ميان طاغوتيان مرسوم است- بعيد به نظر مىرسد؛ زيرا با كلمه «آية» و «عبث» سازگار نيست.
اين احتمال را نيز بعضى از مفسران دادهاند كه: قوم عاد، اين ساختمانها را مشرف بر جادهها مىساختند، تا از فراز آن به استهزاء، و مسخره راهروان بپردازند ولى، از اين سه تفسير، تفسير اول صحيحتر به نظر مىرسد.
***
بار ديگر به انتقادگرى از آنها پرداخته، مىگويد: «شما قصرها و قلعههاى زيبا و محكم مىسازيد، آنچنان كه گوئى در دنيا جاودانه خواهيد ماند» «وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ».
«مصانع» جمع «مصنع» به معنى مكان و ساختمان مجلل و محكم است.
«هود» عليه السلام به اين اعتراض نمىكند كه: چرا شما داراى خانههاى مناسبى هستيد؟ بلكه، مىگويد: شما آنچنان غرق دنيا شدهايد و به تجمل پرستى و محكم كارى بىحساب در كاخها و قصرها پرداختهايد كه سراى آخرت را به دست فراموشى سپردهايد، دنيا را نه به عنوان يك گذرگاه، كه به عنوان يك سراى هميشگى پنداشتهايد، آرى، چنين ساختمانهاى غفلتزا و غرور آفرين مسلماً مذموم است.
در حديثى از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مىخوانيم: روزى از گذرگاهى مىگذشت چشمش به قبه و بارگاهى افتاد كه مشرف بر جاده بود، پرسيد: اين چيست؟
ياران عرض كردند: متعلق به يكى از انصار است، حضرت كمى توقف كرد صاحب آن فرا رسيده سلام كرد، پيامبر صلى الله عليه و آله صورت از او گرداند ...
مرد انصارى اين مطلب را با ياران خود در ميان گذاشت و گفت: به خدا سوگند من نظر رسول اللَّه را نسبت به خودم ناخوش آيند مىبينم، نمىدانم