و اگر فكر مىكنيد من سوداى مال در سر مىپرورانم و اينها مقدمه رسيدن به مال و مقامى است، بدانيد: «من كوچكترين اجرى در برابر اين دعوت از شما نمىخواهم» «وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ».
«اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالميان است» «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ».
همه بركات و نعمتها از او است و من اگر چيزى مىخواهم از او مىخواهم، كه پروردگار همه ما او است.
***
قرآن، در اين بخش از سرگذشت هود و قوم عاد، بر چهار قسمت به ترتيب تكيه كرده است: نخست محتواى دعوت هود عليه السلام را كه توحيد و تقوا بوده، مشخص مىكند كه در ضمن آيات گذشته خوانديم.
پس از آن به انتقاد از كژىها و اعمال نادرست آنها پرداخته و سه موضوع را به آنها يادآورى مىكند، و در لباس استفهام انكارى آنها را مخاطب ساخته چنين مىگويد: «آيا شما بر هر مكان مرتفعى نشانهاى از روى هوا و هوس مىسازيد»؟! «أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ».
واژه «رِيع» در اصل به معنى مكان مرتفع است و «تَعْبَثُون» از ماده «عبث» به معنى كارى است كه هدف صحيح در آن تعقيب نمىشود، و با توجه به واژه «آيه» كه به معنى نشانه است روشن مىشود كه اين قوم متمكن و ثروتمند، براى خودنمائى و تفاخر بر ديگران، بناهائى بر نقاط مرتفع كوهها و تپهها، (همچون برج و مانند آن) مىساختند كه، هيچ هدف صحيحى براى آن نبود جز اين كه:
توجه ديگران را به آن جلب كنند، و قدرت و نيروى خود را به رخ سايرين بكشند.
و اين كه: بعضى از مفسران گفتهاند: منظور از اين سخن، كلبههائى بوده كه بر فراز بلندىها مىساختند و مركز لهو، لعب، هوسرانى و عياشى بوده- همان