در حديثى از پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مىخوانيم: أَغْفَلُ النَّاسِ مَنْ لَمْيَتَّعِظْ بِتَغَيُّرِ الدُّنْيا مِنْ حالٍ إِلى حالٍ: «غافلترين مردم كسى است كه از دگرگون شدن دنيا اندرز نگيرد» «1» و از ورقگردانى ليل و نهار انديشه نكند.
***
آيه بعد، در حقيقت پاسخ به سؤالى است كه در اينجا مطرح مىشود و آن اين كه: چرا خداوند همان برنامهاى را كه براى مجرمان پيشين ترتيب داد، براى اين گروه ترتيب نمىدهد، قرآن مىگويد: «اگر سنت و تقدير پروردگارت و زمان مقرر نبود، به زودى عذاب الهى دامان آنها را مىگرفت» «وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكانَ لِزاماً وَ أَجَلٌ مُسَمّىً».
اين سنت الهى كه در قرآن، در موارد متعدد به عنوان «كلمه» از آن ياد شده، اشارهاى به فرمان آفرينش دائر بر آزادى انسانها است؛ زيرا اگر هر مجرمى بلافاصله و بدون هيچ گونه مهلت مجازات شود، ايمان و عمل صالح، تقريباً جنبه اضطرارى و اجبارى پيدا مىكند، و بيشتر به خاطر ترس و وحشت از مجازاتِ فورى خواهد بود، نه وسيله تكامل كه هدف اصلى است.
به علاوه اگر حكم شود كه، همه مجرمان فوراً مجازات شوند، كسى در روى زمين زنده نخواهد ماند (وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ). «2»
بنابراين، بايد مهلتى باشد تا گنهكاران به خود آيند و راه اصلاح در پيش گيرند، و هم فرصتى براى خودسازى، به همه پويندگان راه حق داده شود.
تعبير به «أَجَلٌ مُسَمّى» به طورى كه از مجموعه آيات قرآن استفاده مىشود