«او همواره خانواده خود را به نماز و زكات، امر مىكرد» «وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ».
«و همواره مورد رضايت پروردگارش بود» «وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيّاً».
در اين دو آيه، صادق الوعد بودن، پيامبر عالىمقام بودن، امر به نماز و پيوند و رابطه با خالق داشتن، امر به زكات و رابطه با خلق خدا برقرار نمودن، و بالاخره كارهائى انجام دادن كه جلب خشنودى خدا را كند، از صفات اين پيامبر بزرگ الهى شمرده شده است.
تكيه، روى وفاى به عهد، و توجه به تربيت خانواده، به اهميت فوق العاده اين دو وظيفه الهى اشاره مىكند كه: يكى قبل از مقام نبوت او ذكر شده و ديگرى بلافاصله بعد از مقام نبوت.
در حقيقت تا انسان «صادق» نباشد، محال است به مقام والاى رسالت برسد؛ چرا كه اولين شرط اين مقام آن است كه وحى الهى را بىكم و كاست، به بندگانش برساند، و لذا، حتى افراد معدودى كه مقام عصمت را در پارهاى از ابعادش در انبياء انكار مىكنند، مسأله صدق پيامبران را به عنوان يك شرط اساسى پذيرفتهاند، صدق و راستى در خبرها، در وعدهها و در همه چيز.
در روايتى مىخوانيم: اين كه خداوند اسماعيل را، «صادق الوعد» شمرده به خاطر اين است كه: او به قدرى در وفاى به وعدهاش اصرار داشت كه با كسى در محلى وعدهاى گذارده بود، او نيامد، اسماعيل همچنان تا يك سال در انتظار او بود! هنگامى كه بعد از اين مدت آمد، اسماعيل گفت: من همواره در انتظار تو بودم! «1»
بديهى است، هرگز منظور اين نيست كه: اسماعيل كار و زندگيش را تعطيل