responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 12  صفحه : 472
خاك بى‌ارزش به چنين موجود شگرفى با آن همه سازمان‌هاى پيچيده‌اى كه در جسم و روح او است يكى از دلائل بزرگ توحيد است!
در پاسخ اين سؤال مفسران تفسيرهاى گوناگونى دارند:
1- گروهى گفته‌اند: از آنجا كه اين مرد مغرور صريحاً معاد را انكار كرد، و يا مورد ترديد قرار داد، لازمه آن انكار خداست؛ چرا كه منكران معاد جسمانى در واقع، منكر قدرت خدا بودند، و باور نمى‌كردند: خاك‌هاى متلاشى شده، بار ديگر لباس حيات بپوشند؛ لذا آن مرد با ايمان با ذكر «آفرينش نخستين» انسان از خاك، سپس نطفه، و مراحل ديگر، او را متوجه قدرت بى پايان پروردگار مى‌كند، تا بداند مسأله معاد را همواره در صحنه‌هاى همين زندگى با چشم خود مى‌بينيم.
2- بعضى ديگر گفته‌اند: شرك و كفر او به خاطر اين بود كه: براى خويشتن استقلالى در مالكيت قائل شد، و مالكيت خود را جاودانى پنداشت.
3- احتمال سومى نيز بعيد به نظر نمى‌رسد كه: او در قسمتى از سخنانش كه قرآن همه آن را بازگو نكرده است به انكار خدا برخاسته بود، كه به قرينه سخنان آن مرد با ايمان، روشن مى‌شود، لذا در آيه بعد، مشاهده مى‌كنيم: آن مرد با ايمان مى‌گويد: تو اگر انكار خدا كردى و راه شرك پوئيدى، من هرگز چنين نمى‌كنم.
به هر حال، اين احتمالات سه‌گانه، كه در تفسير آيه فوق گفته شد، بى‌ارتباط با يكديگر نيست، و مى‌تواند سخن آن مرد موحّد اشاره‌اى به همه اينها باشد.
به علاوه در آيه بعد، خود اعتراف مى‌كند كه: كاش به خدا شرك نورزيده بودم.
***
پس از آن اين مرد با ايمان، براى درهم شكستن كفر و غرور او، گفت: «ولى من كسى هستم كه اللّه پروردگار من است» و من بر اين عقيده افتخار و مباهات


نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 12  صفحه : 472
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست