و به دنبال اين تفسير بحث مفصّلى در ميان مفسّران در زمينه تأثير چشمزدن در گرفته و شواهدى از روايات و تاريخ براى آن ذكر كردهاند كه به خواست خدا در ذيل آيه وَ إِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ «1»
بحث مىكنيم. در آنجا ثابت مىكنيم كه بخشى از اين موضوع حقّ است و از نظر علمى نيز بهوسيله سيّاله مغناطيسى مخصوصى كه از چشم بيرون مىپرد قابل توجيه است، هر چند بعضى آن را با مقدار زيادى از خرافات آميختهاند. علّت ديگرى كه براى اين دستور يعقوب ذكر شده اين است كه ممكن بود وارد شدن دستهجمعى آنها به يك دروازه مصر و حركت گروهى آنان با قيافههاى جذّاب و اندام درشت، حسد حسودان را برانگيزد و همين حسادت باعث شود كه درباره آنها نزد دستگاه حكومت سعايت كنند و آنان را بهعنوان جمعيّتى بيگانه كه قصد خرابكارى دارند مورد سوءِ ظن قرار دهند. ازاينرو پدر به آنها دستور داد كه از دروازههاى مختلف وارد شوند تا جلب توجّه نكنند.
بعضى از مفسّران يك تفسير ذوقى نيز براى آيه مورد بحث گفتهاند و آن اين است كه يعقوب عليه السلام مىخواست يك دستور مهمّ اجتماعى بهعنوان بدرقه راه به فرزندان بدهد، كه گمشده خود را از يك در نجويند بلكه از هر درى بايد وارد شوند، زيرا بسيار مىشود كه انسان براى رسيدن به يك هدف، گاه تنها يك راه را انتخاب مىكند و هنگامى كه به بنبست كشيد مأيوس شده به كنار مىرود، امّا اگر به اين حقيقت توجّه داشته باشد كه گمشدهها معمولًا يك راه ندارند و از راههاى مختلف به جستوجوى آن برخيزد غالباً پيروز مىشود.