جلد دهم
مقدمه
54 وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ 55 قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ 56 وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ 57 وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ
54. پادشاه گفت: «او [: يوسف] را نزد من آوريد، تا وى را از خالصان خود قرار دهم.» هنگامى كه با او صحبت كرد، (پادشاه) گفت: «تو امروز نزد ما جايگاهى والا دارى، و امين ما هستى.»
55. (يوسف) گفت: «مرا سرپرست خزاين سرزمين (مصر) قرار ده، كه من نگاهبانى آگاهم.»
56. و اينگونه ما به يوسف در سرزمين (مصر) قدرت داديم، كه هر جا مىخواستدر آن منزل مىگزيد (و تصرّف مىكرد). ما رحمت خود را به هر كس بخواهيم (و شايسته ببينيم) مىبخشيم؛ و پاداش نيكوكاران را (حتّى در اين دنيا) ضايع نمىكنيم.