نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 668
و مار را بيرون بياوريد و بكشيد. هنگامى كه چوبها را شكستند ديدند بيش از
پنجاه هزار دينار در آنجا ذخيره و جاسازىشده است. در حادثه ديگرى، نياز به دوختن
لباسى داشت، گفتند: در اينجا خياط ماهرى است كه پيش از اين لباسهاى ابن ياقوت را
او مىدوخت و او مردى است باايمان و اهل خير. تنها اشكال او اين است كه كر است و
چيزى نمىشنود (اما مىتواند سخن بگويد) عماد الدوله دستور داد او را احضار كردند؛
ولى او بسيار متوحش و ترسان بود هنگامى كه نزد عماد الدوله حاضر شد به او گفت: من
مىخواهم لباسى اين گونه و آن گونه براى من بدوزى. (خياط چون كر بود نفهميد و ذهنش
به مسأله ديگرى منتقل شد، لذا) خياط لرزيد و با صدايى لرزان گفت: به خدا سوگند اى
مولاى من ابن ياقوت بيش از چهار صندوق در نزد من امانت نداشت اگر دشمنان من چيزى
غير از اين بگويند باور نكن. عماد الدوله تعجب كرد و دستور داد صندوقها را حاضر
كنند. ديد تمام آن مملو از طلا و زينت آلات و جواهرات است كه همه تعلق به ابن
ياقوت داشته و او به عنوان غنيمت آنها را تصاحب كرد. [1]
دوم. دومين نصيحت و اندرز پر فايده امام آن است كه مىفرمايد: «چه زشت است
خضوع (در برابر ديگران) به هنگام نياز و جفا و خشونت به هنگام بىنيازى و
توانگرى»؛ (مَا أَقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ
الْحَاجَةِ، وَ الْجَفَاءَ عِنْدَ الْغِنَى).
اشاره به اينكه افراد ضيعف النفس به هنگام نياز به اين و آن چنان ذليلانه عرض
حاجت مىكنند كه تمام شخصيت آنها را زير سؤال مىبرد؛ ولى به هنگام بىنيازى و
توانگرى كسانى را كه دست نياز به آنها دراز مىكنند با خشونت بر مىگردانند. هر دو
صفت از نكوهيدهترين رذايل اخلاقى است. بايد به هنگام نياز، مناعت طبع را حفظ كرد
و به هنگام بىنيازى و توانگرى، لطف و محبّت و تواضع را دريغ نداشت.