نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 321
ده گانه دقيق و ظريفى مىدهد و مىفرمايد: «هنگامى كه امين تو آنها را در
اختيار گرفت به او سفارش كن كه ميان شتر ماده و نوزادش جدايى نيفكند و شير آن را
چنان ندوشد كه به بچهاش زيان وارد شود و در سوار شدن بر شتران، آنها را به زحمت
نيفكند و عدالت را در اين امر در ميان آنها رعايت كند (گاه بر اين سوار شود و گاه
بر ديگرى) و نيز حال شترِ خسته و يا زخمى را كه سوارى دادن برايش مشكل است رعايت
كند و با حيوانى كه سم او ساييده يا لنگ شده مدارا نمايد»؛ (فَإِذَا أَخَذَهَا أَمِينُكَ فَأَوْعِزْ [1] إِلَيْهِ أَلَّا يَحُولَ بَيْنَ نَاقَةٍ وَ
بَيْنَ فَصِيلِهَا [2]، وَ
لَا يَمْصُرَ [3]
لَبَنَهَا فَيَضُرَّ ذَلِكَ بِوَلَدِهَا؛ وَ لَا يَجْهَدَنَّهَا رُكُوباً، وَ
لْيَعْدِلْ بَيْنَ صَوَاحِبَاتِهَا فِي ذَلِكَ وَ بَيْنَهَا، وَ لْيُرَفِّهْ
عَلَى اللَّاغِبِ، وَ لْيَسْتَأْنِ [4] بِالنَّقِبِ [5] وَ الظَّالِعِ). [6]
آنچه در بالا آمد شش قسمت از دستوراتى است كه امام عليه السلام براى مراعات
حال حيوانات زكوى بيان فرموده كه هم جمع انسانى و اخلاقى دارد و نشان مىدهد كه
اسلام حتى مراعات حال حيوانات را نيز لازم مىشمرد؛ حيواناتى كه زبان براى گفتن
ندارند و قادر بر دفاع از خويشتن نيستند.
آن گاه در ادامه اين سخن چند دستور ديگر مىدهد و مىفرمايد: «امين تو بايد
هنگامى كه در اثناى راه به غديرهاى آب مىرسد، آنها را سيراب كند و از كنارههاى
جاده علفدار به درون جادههاى خشك و بىگياه منحرف نسازد
[1]. «اوعز» از ريشه «وعز» بر وزن
«وعظ» به معناى پيشنهاد كردن و سفارش نمودن كارى به ديگرى است.
[2]. «فصيل» به معناى بچه شترى است كه
از شير باز گرفته شده و از ريشه «فصل» به معناى جدايى است؛ ولى با توجّه به اينكه
امام عليه السلام بعد از اين جمله دستور مىدهد كه تمام شير ناقه را ندوشند تا بچه
او هم بهرهاى داشته باشد، استفاده مىشود كه منظور از فصيل در اينجا بچه شترى است
كه در آستانه از شير باز گرفتن است و هنوز از شير باز گرفته نشده (به تعبير ادبا
مجازِ به علاقه اول و مشارفت است).
[3]. «لا يمصر» از ريشه «مصر» بر وزن
«نصر» به معناى دوشيدن شير به طور كامل است.
[4]. «يستأن» از ريشه «أنى» بر وزن
«امر» به معناى مهلت دادن گرفته شده و هنگامى كه به باب استفعال برود، به معناى
انتظار كشيدن و مدارا كردن است.
[5]. «نقب» به معناى شترى است كه كف
پاى او ساييده شده (و به زحمت راه مىرود).
[6]. «ظالع» از ريشه «ظلع» بر وزن
«زرع» به معناى لنگيدن گرفته شده است.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 321