نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 8 صفحه : 35
آنگاه امام
عليه السّلام در شرح اين سخن مىافزايد: « (فراموش نمىكنم) من تو را با دست خود
در ميان قبر نهادم و هنگام رحلتت روح تو در ميان گلو و سينه من روان شد «ف
«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»؛ ما از
خداييم و به سوى او باز مىگرديم»؛ (فلقد وسّدتك
[1] في ملحودة [2] قبرك، و
فاضت بين نحري و صدري نفسك، ف «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا
إِلَيْهِ راجِعُونَ»).
بعضى از
شارحان نهج البلاغه «نفس» را در اينجا به معناى خون گرفتهاند (زيرا يكى از معانى
«نفس» خون است) و گفتهاند: به هنگام رحلت پيامبر خون مختصرى از دهان آن حضرت
بيرون پريد و بر سينه على عليه السّلام نشست؛ ولى اين تفسير، بعيد به نظر مىرسد.
بههرحال
قرائن نشان مىدهد (و خطبه 197 نيز دلالت دارد) كه سر مبارك پيامبر به هنگام رحلت
بر سينه پاك على عليه السّلام بود و در همان حال روح پاكش به عالم بقا شتافت و از
ميان سينه و گلوى على عليه السّلام گذشت، هرچند بعضى از راويان اهل سنت نقل
كردهاند كه عايشه مىگويد: «سر مبارك پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله در حال
رحلت بر سينه من بود»؛ ولى اين سخن دليل معتبرى ندارد و شايد از قبيل روايات
فراوانى است كه ضمن آن كوشيدهاند فضائل على عليه السّلام را يكبهيك به نام
ديگرى ثبت كنند.
آنگاه امام
بار ديگر به شرح مصيبت حضرت زهرا باز مىگردد و خطاب به پيامبر عرضه مىدارد: «
(اى رسول خدا) امانتى را كه به من سپرده بودى هماكنون باز پس داده شد و گروگانى
كه نزد من بود گرفته شد؛ ولى اندوهم جاودانى است و شبهايم همراه بيدارى و
بىقرارى؛ تا آن زمان كه خداوند منزلگاهى را كه تو در آن اقامت گزيدهاى برايم
برگزيند (و به تو ملحق شوم)»؛ (فلقد استرجعت
[1]. «وسّد» از «وسادة»؛ يعنى بالش گرفته شده و
اين واژه به معناى بالش زير سر نهادن است.
[2]. «ملحودة» از ريشه «لحد» بر وزن «عهد» به معناى
شكافى است كه در داخل قبر در يك سمت آن ايجاد مىكنند و ميت را در آن قرار مىدهند
تا هنگام پر كردن قبر، خاكها بر روى ميت ريخته نشود.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 8 صفحه : 35