نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 489
نكتهها
1- چشم بستن در برابر واقعيات
گر چه بعضى سعى دارند از كنار پارهاى از مسائل مربوط به خلافت و جانشينى بعد
از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به طور ساده بگذرند ولى به يقين موضوع به اين
سادگى نيست.
شك نيست كه على عليه السّلام بارها شكايت داشت كه چرا خلافت را كه حق مسلم او
بود از آن حضرت گرفتند؟ (البتّه حق نه به اين معنا كه مقام پر سود و پر فايدهاى
است؛ بلكه چون يك مسئوليت الهى بود كه هدفش- طبق گفتههاى خود آن حضرت- اقامه عدل
و احقاق حقوق و اجراى حدود بود).
يك نمونه بارز از اين شكايات، سخنى است كه بيان شد؛ آن جا كه با صراحت
مىفرمود: «آنها دست به دست هم دادند تا حق مسلّم مرا بگيرند». [1] جالب اين كه
«ابن ابى الحديد» كلام ياد شده و سخنان ديگرى را از اين دست نقل مىكند و بعد به
توجيه غير قابل قبولى دست مىزند؛ نخست كلام وى را بشنويد:
«بدان كه اخبار متواترى از آن حضرت
همانند خطبه مذكور نقل شده است؛ از جمله مىفرمايد: «ما زلت مظلوما منذ قبض اللّه
رسوله حتّى يوم النّاس هذا؛ من همواره از آن روز كه خداوند قبض روح پيغمبرش را كرد
تا امروز بودهام!».
و در جاى ديگر مىفرمايد: «اللّهمّ أخز قريشا فإنّها منعتنى حقّى و غصبتنى
امرى؛ خداوندا، قريش را رسوا كن كه حق مرا دريغ داشتند و كار مرا غصب كردند».
و نيز مىفرمايد: «فجزى قريشا عنّي الجوازي فإنّهم ظلموني حقّي و اغتصبوني
سلطان ابن أمّي؛ خداوند جزاى قريش را درباره من بدهد؛ چرا كه آنها حق مرا به ظلم
گرفتند و حكومت فرزند مادر (پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله) را غصب كردند».
و نيز شنيد، شخصى فرياد مىزند: أنا مظلوم! امام فرمود: «هلمّ فلنصرخ معا
فإنّي ما زلت مظلوما؛ بيا هر دو با هم فرياد زنيم چرا كه من نيز هميشه مظلوم
بودهام».
[1] شبيه همين معنا با اضافات قابل
ملاحظهاى در خطبه 217 نيز بيان خواهد شد.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 489