نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 312
سپس امام عليه السّلام به شرح علم خداوند نسبت به همه چيز در هر زمان و هر
مكان پرداخته و با عباراتى پر معنا و زيبا آن را بيان مىكند؛ مىفرمايد:
«نگاههاى خيره بندگان از او پنهان نيست و نه تكرار الفاظ (بر زبان آنان)، نه
نزديك شدن به تپهها و بالا رفتن از آنها و نه برداشتن گامهاى بلند در شبهاى
ظلمانى» (و لا يخفى عليه من عباده شخوص [1] لحظة، و لا
كرور لفظة، و لا ازدلاف [2] ربوة [3]، و لا
انبساط خطوة، في ليل داج [4]، و لا غسق [5] ساج [6]).
امام عليه السّلام براى اين كه مشخص كند پنهانترين حركات و اشيا از ديد علم
خداوند مخفى نمىماند، مسافرى را فرض كرده كه در شبى تاريك از بيابانى مىگذرد،
چشمهاى او به بيابان خيره شده و زمزمههايى زير لب دارد، به تپههايى نزديك
مىشود و از آنها بالا مىرود و براى رسيدن به مقصد با عجله گامهاى بلند بر
مىدارد و در آن ظلمت و تاريكى به پيش مىرود. خداوندى كه حركات چشم و لبها و
پاهاى چنين مسافرى بر او مخفى نيست به يقين، اعمال بندگانش در روزهاى روشن و در
شهرها و آبادىها بر او پنهان نمىماند.
سپس در وصف اين شب تاريك چنين مىافزايد: «شبهايى كه (سرانجام) ماه درخشان بر
آن مىتابد (و از ظلمت آن مىكاهد) و به دنبال آن، خورشيد نورانى از طلوع تا
[2] «ازدلاف» به معناى نزديك شدن و
بالا رفتن از نقطه مرتفعى است و «مشعر» الحرام را «مزدلفه» مىگويند، براى اين كه
مردم از آن جا به «منى» نزديك مىشوند و يا در سايه اين عبادت به خدا نزديك
مىشوند.