نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 311
باز براى توضيح بيشتر مىفرمايد: «او نه جسم آشكارى است كه بتوان انتهاى او
را جستجو كرد و نه پوشيده و پنهان است كه چيزى بر آن محيط باشد. نزديكى او به
موجودات آن چنان نيست كه به آنها چسبيده باشد و دورى او از آنها آن گونه نيست كه
از آنها جدا گردد!» (لا شبح [1] فيتقصّى [2]، و لا محجوب
فيحوى [3]. لم
يقرب من الأشياء بالتصاق، و لم يبعد عنها بافتراق).
در اين بيان، امام عليه السّلام نخست از خدا نفى جسمانيت مىكند؛ چرا كه جسم
از دو حال خارج نيست: يا آشكار است و داراى حد و حدود و يا پنهان است و طبعا محدود
و محجوب در شىء ديگرى؛ و در هر دو صورت، حد و پايانى براى او متصور مىشود؛ در
حالى كه واجب الوجود بىپايان و نامحدود است.
در دو جمله اخير جلوه ديگرى از نامحدود بودن ذات پاكش ديده مىشود. او به همه
چيز نزديك است؛ اما نه به معناى چسبيدن و انضمام يا حلول و اتحاد؛ بلكه به معناى
حضور در همه جا و احاطه هر چيز و او از همه چيز دور است، نه به معناى فاصله گرفتن
و جدايى از اشيا؛ بلكه به معناى برتر و والا بودن وجود و صفات او نسبت به همه
اشيا. اين سخن، شبيه همان است كه در خطبه اوّل نهج البلاغه گذشت: (مع كلّ شىء لا
بمقارنة و غير كلّ شيء لا بمزايلة) «او با همه چيز است اما نه به اين صورت كه
قرين آنها باشد و غير همه چيز است، اما نه به اين معنا كه بيگانه و جدا از آنها
باشد».
بىشك، جمع ميان اين گونه صفات در ممكنات امكان پذير نيست؛ چرا كه اگر چيزى
دور باشد نزديك نتوان بود و اگر نزديك باشد دور نخواهد بود؛ ولى تضادّ قرب و بعد و
امثال آن در ذات نامحدود واجب الوجود مفهومى ندارد.
[1] «شبح» به معناى شخص است و گاه به
شخصى كه از دور نمايان مىشود و كاملا واضح نيست نيز اطلاق مىشود.
[2] «يتقصّى» از ماده «قصو» (بر وزن
قصد) به معناى دور شدن گرفته شده و «تقصّى» به معناى جستجو كردن و تلاش براى به
دست آوردن نهايت چيزى است.
[3] «يحوى» از ماده «حوايه» به معناى
استيلاى بر چيزى گرفته شده است.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 311