نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 292
شرح و تفسير
اين بخش شرحى است بر آن چه امام عليه السّلام به طور اشاره با ذكر شعر «امرؤ
القيس» بيان فرمود. امام با آن شعر به اين حقيقت اشاره كرد كه گذشته را (با تمام
عيوب و اشكالاتش) رها كن و امروز را بنگر كه چه غوغايى برپاست. اكنون در اين بخش
به شرح آن مىپردازد و مىفرمايد: «بيا و مشكل مهمّ پسر ابو سفيان را تماشا كن. به
راستى روزگار مرا خنداند بعد از آن كه گريانيد!» (و هلمّ [1]
الخطب [2] في
ابن أبي سفيان، فلقد أضحكني الدّهر بعد إبكائه).
تو از من سؤال مىكنى كه چرا بعد از رحلت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله
خلافت را از ما دريغ داشتند، در حالى كه از همه شايستهتر بودى؟ بيا و امروز را
ببين كه فرزند ابو سفيان، دشمن شماره يك اسلام در برابر من قد علم كرده و خلافت را
از من مطالبه مىكند. به راستى گريه آور است و هم خنده آور! گريه آور است به جهت
اين كه كار مسلمانان به جايى رسيده كه فرزند خطرناكترين دشمن اسلام بخواهد بر
مسلمين حكومت كند و از حوزه اسلام و مسلمين دفاع كند و خنده آور است از اين نظر كه
او در هيچ چيز با من قابل مقايسه نيست؛ بلكه در دو نقطه متضادّ قرار داريم.
اين احتمال نيز وجود دارد كه اين خنده و گريه به يك زمان باز نگردد؛ گريه براى
پايمال شدن حق اسلام و مسلمين بعد از رحلت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به دست
مدّعيان اسلام و خنده بر وضع مسلمين در برابر بنى اميّه كه چگونه راضى شدند اين
تفالههاى عصر جاهليّت بر آنها حكومت كنند.
سپس مىافزايد: «به خدا سوگند! اين تعجب ندارد. آه! چه حادثه عظيمى كه ديگر
[1] «هلّم» تركيبى از «هاء تنبيه» و
«لمّ» به معناى «جمع كن» است و اين واژه، معمولا به صورت يك كلمه و به مفهوم «بيا
به سوى ما و در كنار ما قرار بگير» است.
[2] «خطب» بر وزن ختم به معناى كار
مهم است و خطاب و مخاطبه را از اين رو خطاب و مخاطبه گفتهاند كه گفتگوى مهمى در
جريان آن است.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 292