نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 21
بنده و
فرستاده و برگزيده و انتخاب شده اوست» (و أشهد أن لا إله إلّا
اللّه. و أشهد أنّ محمّدا عبده و رسوله، و نجيبه و صفوته).
بسيارى از
شارحان نهج البلاغه «نجيبه» و «صفوته» را به يك معنا تفسير كرده- به معناى منتخب و
برگزيده- و تأكيد يكديگر دانستهاند؛ ولى با توجه به اين كه «نجيب» به معناى
«نفيس» و پر ارزش است. تفاوتى ميان اين دو واژه وجود دارد كه اوّلى در واقع، زمينه
ساز دوّمى است؛ زيرا هنگامى كه چيزى نفيس و پر ارزش شد به هنگام انتخاب، آن را بر
مىگزينند.
در ادامه آن
حضرت به دو وصف ديگر اشاره كرده، مىفرمايد: «در فضل و برترى همتا ندارد و فقدان
او قابل جبران نيست» (لا يؤازى فضله، و لا يجبر فقده).
به يقين چيزى
كه در فضيلت همتا ندارد، هنگامى كه از دست رود جانشينى نخواهد داشت.
در هفتمين و
آخرين وصف به آثار وجودى آن حضرت در شرايط عصر جاهليّت اشاره كرده، مىفرمايد: «به
بركت وجود او شهرهايى كه غرق در ضلالت و ظلمت بود و جهل بر افكار مردمش غلبه داشت
و قساوت و سنگدلى بر آنها چيره شده بود روشن گشت» (أضاءت به
البلاد بعد الضّلالة المظلمة، و الجهالة الغالبة، و الجفوة الجافية
[1]).
و در ادامه
مىافزايد: «در زمانى كه مردم حرام را حلال مىشمردند، دانشمندان را تحقير
مىكردند، در دوران فترت (و غيبت اولياى الهى) قدم به عرصه حيات مىگذاشتند و در
كفر و بىدينى جان مىسپردند» (و النّاس يستحلّون الحريم، و يستذلّون
الحكيم؛ يحيون على فترة، و يموتون على كفرة!).
اين اوصاف
هفتگانه كه در عبارات كوتاهى درباره عصر جاهليّت بيان شده ترسيم گويايى از آن زمان
است. گمراهى و جهل و قساوت، حلال شمردن حرام و تحقير