responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 5  صفحه : 493

دهيد على عليه السّلام را ملاقات كنم، در اين هنگام او و «مغيره بن اخنس» [1] و جمعيّتى نزد عثمان رفتند.- «زيد بن ثابت» كه از پيروان و خاصّان «عثمان» بود- بعد از حمد و ثناى الهى چنين گفت: اگر موافق باشيد من ناراحتى تو را به على عليه السّلام منتقل كنم، عثمان گفت: مانعى ندارد «زيد» به همراهى «مغيره بن اخنس» و طايفه «بنى زهره» و عمّه عثمان با جماعتى خدمت على عليه السّلام رسيدند، زيد بعد از حمد و ثناى الهى خطاب به على عليه السّلام گفت: خداوند سابقه خوبى در اسلام براى تو قرار داد، و مقام خاصّى نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله داشتى، تو شايسته هر كار نيكى، «عثمان» پسر عموى تو و حاكم اين امّت است، و دو حقّ برگردن تو دارد: يكى حقّ حكومت و ديگرى حقّ خويشاوندى، او به ما شكايت كرده كه على عليه السّلام متعرض من مى‌شود، و اوامر من را ردّ مى‌كند و ما به عنوان خيرخواهى نزد تو آمده‌ايم، و از اين ناراحتيم كه ميان تو و پسر عمويت جريانى پيش آيد كه براى هيچ كدام خوشايند نيست.

در اين هنگام على عليه السّلام پس از حمد و ثناى الهى و درود بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين فرمود: به خدا سوگند من دوست ندارم به او اعتراض كنم و گفته‌هاى او را ردّ نمايم، مگر اين كه گامى بر خلاف حق بردارد كه من راهى جز گفتن حق ندارم. به خدا سوگند تا آن جا كه من احساس مسئوليت نكنم متعرّض او نخواهم شد.

در اين جا «مغيره بن اخنس» كه مرد وقيحى بود و از فداييان عثمان محسوب مى‌شد گفت: به خدا سوگند اگر دست از عثمان برندارى، جلوى تو را خواهيم گرفت؛ چرا كه قدرت او از تو بيشتر است ... اين جا بود كه على عليه السّلام سخن‌


[1] توجّه داشته باشيد، «مغيره بن اخنس» كه فرزند يكى از منافقان است، با «مغيره بن شعبه» كه او هم از منافقان و دشمنان اهل بيت در زمان عمر بود، جداست.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 5  صفحه : 493
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست