responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 5  صفحه : 228

شوند و آنها كه نبودند گروه ديگر، تا با هر كدام با سخنى كه مناسب اوست سخن بگويم، سپس امام عليه السّلام مردم را ندا داده فرمود: خاموش باشيد و به حرفهايم گوش فرا دهيد! و با دل‌هايتان به سوى من آييد و هر كس را سوگند دادم كه درباره آنچه مى‌داند گواهى دهد با علم و اطلاع خود گواهى دهد آن گاه حضرت با آنها سخنى طولانى گفت: كه بخشى از آن اين است: «مگر آن زمان كه (سپاه معاويه) از روى حيله و نيرنگ و مكر و خدعه قرآنها را بر سر نيزه‌ها بلند كردند، نگفتيد «اينها برادران ما هستند و اهل مذهب ما از ما خواسته‌اند كه از آنها درگذريم و راضى به حكميّت كتاب قرآن شده‌اند، رأى صواب آن است كه از آنها بپذيريم و دست از آنان بكشيم؟» ولى من به شما گفتم: اين كارى است كه ظاهرش ايمان و باطنش (كفر و) عدوان است، آغازش رحمت و پايانش ندامت است، به حال خود باقى باشيد و از راهى كه پيش گرفته‌ايد منحرف نشويد و به جهاد ادامه دهيد، دندانها را بر هم بفشاريد، و به هيچ صدايى اعتنا نكنيد چرا كه اينها صداهايى است كه اگر به آن پاسخ گويند گمراه مى‌كند و اگر رهايش سازند گوينده‌اش خوار و ذليل مى‌شود، ولى (متأسّفانه) پيشنهاد شما (مسأله حكميّت) انجام گرفت و ديدم شما آن را پذيرفتيد (اكنون كه در دام آنها گرفتار شده‌ايد فريادتان بلند شده است).

به خدا سوگند! اگر من از پذيرش اين امر سرباز مى‌زدم، متعهّد به لوازم آن نبودم و خداوند گناه آن را بر دوش من نمى‌گذاشت (ولى مرا به اجبار به اين وادى كشانديد) و اگر آن را پذيرا شدم باز حق با من بود و قرآن با من است (و به حقانيت من حكم مى‌كند) و از آن زمان كه با آن آشنا شده‌ام هرگز از آن جدا نگشته‌ام.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 5  صفحه : 228
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست