نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 592
روشنى بين اين بخش و قبل آن ديده نمىشود، ولى در عين حال، بعيد نيست كه رابطه
معقولى بين اين دو بخش خطبه باشد، يعنى آنچه حذف شده كم و كوتاه بوده است.
گويى امام عليه السّلام اشاره به آخرين جمله از بحث گذشته مىكند كه فرموده:
آنچه را نمىدانيد و نمىبينيد در آن گمانهزنى نكنيد و با حدس و تخمين، درباره آن
سخن نگوييد.
از جمله اين كه: گمان نبريد حكومت بنىاميّه، براى هميشه به كام آنها است،
چنين نيست! چند صباحى مىگذرد و حكومت آنها براى هميشه سقوط مىكند.
مرحوم «سيّد رضى» اين بخش را چنين شروع مىكند، مىگويد قسمت ديگرى از اين
خطبه چنين است: « (دائره حدس و گمان تا آنجا گسترش يافت كه) بعضى گمان كردند دنيا
به كام بنىاميّه مىگردد و همه خوبىهايش را به آنان مىبخشد و آنها را از سرچشمه
زلال خود، سيراب مىسازد، و (نيز گمان كردند كه) تازيانه و شمشير آنها از سر اين
امّت برداشته نخواهد شد!» (حتّى يظنّ
الظّانّ أنّ الدّنيا معقولة [1] على بني أميّة، تمنحهم درّها [2]، و توردهم صفوها، و لا يرفع عن هذه الأمّة
سوطها و لا سيفها) تعبير
(معقولة على بني أميّة) كه ترجمه تحت اللّفظى آن،
اين است كه: «شتر دنيا را عقال و پاىبند زدهاند و به دست بنىاميّه سپردهاند»،
كنايه لطيفى است از تسليم چيزى، در برابر كسى. و جمله (تمنحهم درّها) كه معناى تحت اللّفظى آن،
چنين است: «شتر دنيا، شير خود را تمام به بنىاميّه مىبخشد» مكمّل جمله سابق
[1] «معقوله» از مادّه «عقال» به
معناى طنابى است كه پاى شتر را بعد از خم كردن، با آن مىبندند، تا نتواند برخيزد
و همچنان در محل خود بماند و «شتر معقوله» به چنين حيوانى گفته مىشود و سپس به
عنوان كنايه در امورى كه پايدار است، به كار مىرود.
[2] «درّ» در اصل به معناى ريزش شير از پستان است، سپس به ريزش مايعاتى مانند
باران و امثال آن اطلاق شده و به عنوان كنايه، در مواهب مختلف مادّى بكار مىرود.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 592