نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 472
نكتهها
1- عمرو عاص كيست؟
همه ما با نام اين مرد آشنا هستيم و هر كس گوشهاى از شيطنتهاى او و نقش
تخريبىاش را در تاريخ اسلام شنيده است و معروفترين داستانى كه همه از او به خاطر
دارند، داستان سر نيزه كردن قرآنهاست كه در جنگ «صفّين» هنگامى كه لشكر «معاويه»
در آستانه شكست قرار گرفت، او با يك نيرنگ عجيب، لشكر را از شكست نجات داد، دستور
داد قرآنها را بر سر نيزه كنند و بگويند ما همه پيرو قرآنيم و بايد به حكميّت
قرآن، تن در دهيم و دست از جنگ بكشيم. اين نيرنگ، چنان در گروهى از سادهلوحان از
لشكر اميرمؤمنان على عليه السّلام مؤثّر افتاد كه مولا را سخت در فشار قرار دادند،
تا دست از جنگ بكشد و تن به حكميّت دهد.
به هر حال، او تقريبا سى و چهار سال، قبل از بعثت پيامبر اسلام صلّى اللّه
عليه و آله تولّد يافت.
پدرش «عاص بن وائل» از دشمنان سر سخت اسلام بود كه قرآن مجيد در نكوهش او
مىفرمايد: «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»؛ دشمن تو، بريده نسل و بىعقب است.» [1] او پيوسته خوشحالى مىكرد كه پيغمبر اكرم صلّى
اللّه عليه و آله فرزندى كه از او يادگار بماند، ندارد و بعد از وفاتش همه چيز
پايان مىگيرد و لذا آيه فوق در حقّ او نازل شد. مادرش- طبق تصريح مورّخين-
بدنامترين زن در «مكّه» بود، به گونهاى كه وقتى «عمرو» متولّد شد، پنج نفر مدّعى
پدرى او بودند، ولى مادرش ترجيح داد كه او را فرزند «عاص» بشمرد، چرا كه هم شباهتش
به او بيشتر بود و هم «عاص» بيشتر از ديگران به او كمك مالى مىكرد و لذا بعضى از
مورّخان، از او به عنوان فرزندى نامشروع ياد كردهاند و حتّى شاعر معروف «حسّان بن
ثابت» در قصيدهاى كه هجو او را مىكند، به همين معنا اشاره كرده است.