responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 3  صفحه : 300

وليد را كه برادر خوانده او بود، مجازات نكرد، بلكه شهود را تحت تعقيب قرار داد! آنها به خانه عايشه پناه بردند و عثمان فرياد زد آيا سركشان عراقى را پناهگاهى جز خانه عايشه نيست؟ هنگامى كه عايشه اين سخنان را شنيد، نعلين رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را بر سر دست بلند كرد و گفت: «هنوز اين كفش كهنه نشده سنّت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را پشت سرانداختيد!» هنگامى كه اين سخنان به مردم رسيد عدّه‌اى به طرفدارى او و گروهى به حمايت از «عثمان» برخاستند، تا آنجا كه در مسجد به جان هم افتادند و به زد و خورد پرداختند.

هنگامى كه «عثمان» كشته شد، «عايشه» خوشحال گشت، امّا زمانى كه ديد حكومت در دست على عليه السّلام افتاد، سخت ناراحت گشت و از آنجا كه على عليه السّلام سخت پايبند به عدالت بود و طبعا خواسته‌هاى عايشه انجام نمى‌شد، كينه آن حضرت را به دل گرفت.

«طبرى» در تاريخ «الامم و الملوك» و «ابن سعد» در «طبقات» و «ابن اثير» در «كامل» مى‌نويسند: هنگامى كه خبر شهادت على عليه السّلام به او رسيد، شادمان گشت و سجده شكر به جاى آورد و از خوشحالى اين شعر را بر زبان جارى كرد:

فألقت عصاها و استقرّ بها النّوى‌

كما قرّ عينا بالإياب المسافر

«عصاى خود را افكند و آرامش پيدا كرد- همانگونه كه انسان از بازگشت مسافر عزيزش شادمان مى‌شود».

اشاره به اينكه حالا نگرانى‌هاى من، برطرف شده و آرامش يافتم و از آن بالاتر اين كه از «ابن ملجم» با ابياتى تجليل كرد و چون اين سخن به گوش «زينب» دختر «امّ سلمه» رسيد، به عايشه اعتراض كرد و او متوجّه شد كار زننده‌اى انجام داده و ظاهرا در مقام عذر خواهى برآمد و گفت: من فراموش كار شده‌ام، هر وقت فراموش كردم به من تذكّر دهيد! (عايشه در آن زمان نزديك به 50 سال داشت).

از عجائب زندگى عايشه تغيير موضع سريع و شديد او درباره «عثمان» است. به گفته «ابن ابى الحديد» هر كس در تاريخ و اخبار چيزى نوشته صريحا گفته است عايشه از سرسخت‌ترين دشمنان عثمان بوده، او نخستين كسى بود كه عثمان را

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 3  صفحه : 300
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست