نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 289
خطبه بالا و جملات معدود ديگرى كه در «نهج البلاغه» شبيه آن است، از اين گفتگوها
و تفسيرهاى مختلف بر كنار نمانده، گاه در سند آن ترديد شده و گاه در تفسير متن آن
بحث كردهاند كه مبادا كمترين گرد و غبار نقص، بر دامان زنان بنشيند و بعضى نيز
راه تفريط را پيموده و زنان را مجموعهاى از نقص و كاستى نشان دادهاند.
ولى در اين ميان، دو چيز را نمىتوان انكار كرد، نخست اينكه: اين خطبه بعد از
جنگ «جمل» وارد شده و مىدانيم ميدان دار اصلى آن جنگ، همسر پيامبر صلّى اللّه
عليه و آله به نام «عايشه» بود كه به تحريك «طلحه» و «زبير» به شكل بىسابقهاى در
ميدان جنگ وارد شد و خونهاى زيادى از بىگناهان و يا ناآگاهان به زمين ريخت كه
بعضى عدد كشته شدگان را بالغ بر هفده هزار نفر مىدانند. درست است كه بعد از شكست
لشكريان «عايشه» و «طلحه» و «زبير»، آن زن، اظهار ندامت كرد و اميرمؤمنان على عليه
السّلام نيز به خاطر احترام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله او را به مدينه
بازگرداند، ولى آثار نامطلوب اين جنگ براى هميشه در تاريخ اسلام باقى ماند.
ديگر اينكه: ما در بسيارى از آيات قرآن حتى مذمّتى از نوع بشر مىبينيم: «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ
جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً»؛ به يقين انسان حريص و كم طاقت آفريده شده! هنگامى كه بدى به او رسد، بىتابى
مىكند و هنگامى كه خوبى به او رسد بخل مىورزد و مانع ديگران مىشود. [1] و در جاى ديگر
مىخوانيم: «إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا»؛ انسان به يقين بسيار ظالم و جاهل بود [2].
و در جاى ديگر او را، «كفور مبين» (كفران كننده آشكار) ناميده است: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ». [3]