نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 131
بعد به ازدواج «ابوبكر» درآمد و بعد از «ابوبكر» افتخار همسرى «على عليه
السّلام» را پيدا كرد و چون «محمّد» در آن زمان كوچك بود، در دامان «على عليه
السّلام» و در سايه او پرورش يافت و پرتوى از خلق و خوى آن امام بزرگوار، در وجودش
انعكاس يافت.
او در «حجّةالوداع» (سال دهم هجرى) تولّد يافت و در «مصر» در حالى كه 28 سال
بيشتر از عمرش نمىگذشت، شربت شهادت نوشيد و از ياران خاصّ «على عليه السّلام» و
عاشقان مكتبش بود، بعضى او را از مقرّبان آن حضرت و بعضى او را از «حواريّين» آن
حضرت مىشمردند. اين تعبيرات نشانه نهايت نزديكى او به مكتب اميرمؤمنان على عليه
السّلام است.
«مسعودى» در «مروج الذّهب» نقل
مىكند: هنگامى كه «محمّد بن ابىبكر» به «مصر» رسيد، نامهاى به «معاويه» نوشت
(كه حكايت از مقام والاى معرفت و شناخت او، نسبت به ولايت امير مؤمنان على عليه
السّلام مىكند) به اين مضمون: «بعد از حمد و ثناى خداوند، نخستين كسى كه دعوت
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را اجابت كرد و ايمان آورد و سخن او را تصديق نمود
و مسلمان شد، برادر و پسر عمّش على بن ابى طالب عليه السّلام بود، او رسول خدا
صلّى اللّه عليه و آله را بر همه كس مقدّم شمرد و در برابر هر حادثهاى جان خود را
در برابر او سپر ساخت، با دشمنانش جنگيد و با كسانى كه با او از در صلح درآمده
بودند، صلح نمود و همواره در تمام ساعات شب و روز و در تنگناهاى وحشت و گرسنگى از
او- با جان خود- دفاع مىكرد و به جايى رسيد كه در ميان پيروان مكتبش شبيه و
مانندى نداشت ...» و جالب اين كه معاويه در پاسخ او به فضائل على عليه السّلام
اعتراف كرد، ولى با سخن شيطنتآميزى سعى كرد، در او نفوذ كند، نوشت: «ما فضل «على
بن ابىطالب» را مىدانيم و حق او بر ما لازم است، ولى هنگامى كه پيامبر چشم از
دنيا فروبست، اين
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 131