نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 128
را نكوهش نمىكنم، او نهايت تلاش خود را به خرج داد و آنچه بر او بود (و در
توان داشت) ادا كرد.» [1] اين كه امام عليه السّلام مىفرمايد: او مورد علاقه من بود و در دامنم پرورش
يافته بود. به خاطر اين بود كه بعد از مرگ ابوبكر، همسرش «اسماء» مادر «محمّد بن
ابىبكر» به همسرى على عليه السّلام درآمد در حالى كه «محمّد» در سنين كودكى بود و
در آغوش على عليه السّلام پرورش يافت و از همان طفوليّت با محبّت و عشق على عليه
السّلام آشنا شد و مراحل ولايت را به سرعت پيمود، تا آنجا كه على عليه السّلام را
پدر خود مىشمرد و حضرت نيز او را همچون فرزند خويش مىديد و به او سخت علاقه
داشت.
نكتهها
1- هاشم مرقال كه بود؟
«هاشم» فرزند «عتبه» بود و با اين كه
پدرش از دشمنان سرسخت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله محسوب مىشد، خودش مسلمانى
بسيار پرشور و باافتخار بود و از ياران بر جسته پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و
امير مؤمنان عليه السّلام محسوب مىشد و اين سخن از او است كه به امير مؤمنان على
عليه السّلام مىگفت: «به خدا سوگند! دوست ندارم كه تمام آنچه روى زمين است و آنچه
زير آسمان قرار دارد، ملك من باشد و در برابر آن يكى از دشمنان تو را دوست داشته
باشم، يا يكى از دوستان تو را دشمن!» او در جنگ «صفّين» در ركاب على عليه السّلام
بود، و آرزو داشت در راه خدا و در برابر امير مؤمنان عليه السّلام شربت شهادت
بنوشد و بسيار شجاعانه جنگيد و از آنجا كه در امر جهاد سرعت به خرج مىداد او را
«مرقال» گفتند (زيرا «مرقال» به معناى سريع و پرتحرّك است) و سرانجام به آرزوى خود
رسيد و پس از جنگ نمايانى در ميدان صفّين شهيد شد و لشكريان على عليه السّلام و
خود آن حضرت، از شهادت او اندوهگين شدند.
[1] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد،
جلد 6، صفحه 93.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 128