responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 2  صفحه : 612

شرح و تفسير

راهى جز پيكار با اين گروه ستمگر نيست!

اين خطبه خواه ناظر به جريان آغاز بيعت با امام بوده باشد يا به مسائلى كه در صفّين مى‌گذشت مربوط شود، نخست به اين حقيقت اشاره مى‌كند كه من به سراغ مردم نرفتم بلكه اين مردم بودند كه با اصرار عجيب و بى‌نظيرى به سراغ من آمدند، مى‌فرمايد: «مردم همانند شتران تشنه كامى كه به آب برسند و ساربان آنها را رها كند و پايبند و عقال، از آنها برگيرد، بر من هجوم آوردند» فتداكّوا [1] عليّ تداكّ الإبل الهيم‌ [2] يوم وردها [3] و قد أرسلها راعيها، و خلعت مثانيها [4]).

سپس مى‌افزايد: فشار مردم به قدرى شديد و وحشتناك بود كه «من گمان كردم مرا بر اثر فشار خواهند كشت يا بعضى به وسيله برخى ديگر در برابر من از ميان خواهند رفت»! «حتّى ظننت أنّهم قاتليّ أو بعضهم قاتل بعض لديّ). در اين تعبيرات چند نكته شايان دقّت است:


[1] همان گونه كه در بالا اشاره شد «تداكّوا» از ماده «دكّ» (بر وزن فكّ) مى‌باشد و به گفته راغب در مفردات اين واژه در اصل به معنى زمين صاف و نرم است و از آنجا كه براى صاف كردن يك زمين ناهموار بايد آنرا بكوبند در بسيارى از موارد اين واژه به معنى كوبيدن شديد به كار رفته است ولى از بعضى از منابع لغت عكس اين استفاده مى‌شود، گفته‌اند: اصل معنى «دكّ» همان كوبيدن است و چون لازمه كوبيدن و ويران كردن، صاف و هموار كردن است اين واژه بر زمين مسطّح اطلاق مى‌شود. و نيز «ارض دكّاء» به زمين صاف گسترده و «ناقه دكّاء» به شتر بدون كوهان اطلاق مى‌گردد.

[2] «هيم» جمع «اهيم» و «هيماء» صفت مشبهه است به معنى حيوان يا انسانى كه از شدّت تشنگى يا عارضه‌اى ديگر چنان منقلب شده كه پيوسته به سويى مى‌رود و باز مى‌گردد و در اصل از ماده «هيم» (بر وزن حتم) به معنى تشنگى و عطش يا بيمارى عطش گرفته شده و به عاشقان بى‌قرار «هيمان» گفته مى‌شود.

[3] «ورد» اسم مصدر است به معنى ورود و گاه آن را مصدر ذكر كرده‌اند كه به عنوان تأكيد معنى فاعلى مى‌دهد، اين واژه معنى جمعى نيز دارد و به گروهى كه در كنار نهر براى بر گرفتن آب مى‌آيند اطلاق مى‌شود.

واژه «ورود» كه در اصل همين معنى را داشته، با گذشت زمان گسترش يافته و به قرار گرفتن در كنار هر چيزى اطلاق شده است.

[4] «مثانى» جمع «مثناة» و «مثناة» به معنى ريسمانى است كه از پشم يا موى حيوانات درست مى‌كنند و پاى حيوان را به آن مى‌بندند و به آن «عقال» نيز گفته مى‌شود سپس به هر چيز پيچيده‌اى اطلاق شده است.

اين واژه در اصل از ماده «ثنى» (بر وزن سنگ) به معنى تكرار كردن و پيچيدن و برگرداندن قسمتهاى چيزى بر روى قسمتهاى ديگر است و به عدد «دو» به همين جهت «اثنان» گفته مى‌شود چرا كه بازگشت و تكرارى در آن هست.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 2  صفحه : 612
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست