responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 2  صفحه : 113

گرفت». [1] ممكن است كه بعضى از اين داستان‌ها، مبالغه‌آميز باشد، ولى به هر حال، نشان مى‌دهد كه آنها در چنان شرايطى زندگى مى‌كردند كه اين گونه داستان‌ها، متناسب حالشان بود.

(د): در بعد مفاسد اجتماعى نيز وضع بسيار اسفناكى داشتند. زندگى آنها آميخته با شراب بود تا آنجا كه لفظ «تجارت» در عرف آنها در معناى «شراب فروشى» تفسير مى‌شد. شجاعت را به معناى آدم كشى، و غيرت و عفت را به معناى پنهان كردن نوزادان دختر در زير خاك تفسير مى‌كردند. آنها، به سه چيز عشق مى‌ورزيدند: زن و شراب و جنگ.

يكى از شعراى آنها مى‌گويد:

اذا متّ فادفنّى الى جنب كرمة

تروّى عطامى بعد موتى عروقها

و لا تدفنّنى فى الفلات فانّنى‌

أخاف اذا مامتّ ألّا أذوقها

هنگامى كه مردم، مرا، در كنار درخت انگورى دفن كنيد، تا ريشه‌هاى آن استخوان مرا (از شرابش) سيراب كند! مرا، هرگز در بيابان دفن نكنيد، از اين مى‌ترسم كه بعد از مردن، آن را بچشم! آنها معتقد بودند كه بايد دوستان و هم پيمانان خود را يارى كنند، خواه حق بگويند يا باطل.

قمار، در ميان آنها، چنان گسترش يافته بود كه گاه، زنان خود را در قمار مى‌باختند.

زنان آلوده، در ميان آنها به قدرى زياد بود و آشكارا افراد را به سوى خود دعوت مى‌كردند كه گروهى از آنها، بر در خانه خود، پرچمى نصب مى‌كردند تا مردان هوسباز را به سوى خود بكشانند. اينها را، ذوات الاعلام (زنان صاحب پرچم) مى‌ناميدند.


[1] آلوسى، در بلوغ الادب، داستان شنفرى (شاعر معروف جاهلى) را به صورت گسترده آورده است و آنچه در بالا آمد، خلاصه‌اى از آن بود. (بلوغ الادب، جلد 2، صفحه 145).

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 2  صفحه : 113
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست