نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 643
در نماز و ميدان جنگ برپا نگشت و اذان آشكارا گفته نشد و خطاب به «يا ايها
الذين آمنوا» از سوى خداوند نازل نگرديد تا زمانى كه فرزندان قيله [1] يعنى اوس و
خزرج (طائفه انصار) اسلام را پذيرفتند (و آن را يارى كردند)». [2]
در كامل ابن اثير حديث مشروحى كه حاكى از فضيلت بزرگ انصار است از ابو سعيد
خدرى نقل شده كه خلاصهاش چنين است: هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله
غنائم جنگ حنين را به قريش و قبايل عرب داد و به انصار چيزى عطا نفرمود انصار
ناراحت شدند و گفتند: گويا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به قوم و قبيله خود
رسيده و ما را فراموش كرده است. سعد بن عباده كه بزرگ انصار بود اين مطلب را به
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله رسانيد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: جمعيت
انصار را نزد من حاضر كن. آنها نزد حضرت حاضر شدند. پيامبر صلى الله عليه و آله
آنها را مؤاخذه كرد و فرمود: اين چه حرفى است كه پشت سر من زديد؟ مگر هنگامى كه
بهسوى شما آمدم گمراه نبوديد؟
خداوند شما را به وسيله من هدايت كرد، فقير بوديد بىنياز كرد، با هم دشمن
بوديد شما را با هم متحد نمود. آيا چنين نيست؟ همه عرض كردند: آرى، به خدا سوگند
همينگونه است. فرمود: چرا به من پاسخ نمىگوييد؟ عرض كردند: چه پاسخى بدهيم؟
فرمود: شما هم مىتوانيد بگوييد: ديگران تو را تكذيب كردند ما تصديق كرديم، دست از
يارىات برداشتند ما يارىات كرديم تو را ترك كردند ما به تو پناه داديم. با اين
حال آيا راضى نيستيد مردم (اشاره به قريش و قبايل عرب است) گوسفند و شتر ببرند اما
شما همراه رسول خدا صلى الله عليه و آله به خانههايتان بازگرديد؟ سپس اين جمله را
فرمود: قسم به كسى كه جان من به دست اوست اگر من از مهاجرين نبودم دوست داشتم از
انصار باشم، اگر همه مردم مسيرى را انتخاب كنند و انصار مسير ديگرى را، من به مسير
انصار خواهم رفت: «اللهمّ
[1]. «قيله» اسم مادر طائفه اوس و
خزرج مىباشد. (بحارالانوار، ج 19، ص 125).