نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 636
ضحاك و عبد الملك با ابن اشعث و ابن زبير و جنگ يزيد بن عبد الملك با
بنىالمهلب و جنگ هشام با زيد بن على، در اين ايام حكومت مستقرى داشتند اما هنگامى
كه وليد بن يزيد به حكومت رسيد و پسر عمويش يزيد بن وليد به جنگ او برخاست و او را
به قتل رسانيد بنواميه با هم اختلاف كردند و وعده الهى فرارسيد و در اين زمان بود
كه دعوت كنندگان بهسوى بنى العباس در خراسان برخاستند و مروان بن محمّد از جزيره
آمد و طالب خلافت بود. ابراهيم بن وليد را از خلافت خلع كرد و گروهى از بنىاميه
را به قتل رسانيد و حكومتشان سست شد و دولت هاشمى روى كار آمد و نمو كرد و حكومت
بنىاميه بهكلى زايل شد و زوال نهايى آن به دست ابومسلم خراسانى بود (و عجب
اينكه) او در ابتداى كار فردى بسيار ضعيف، فقير و مسكين بود و اين شاهد خوبى براى
گفتار امام عليه السلام است كه لشكر او را تشبيه به كفتار كرده است. [1]
اين احتمال نيز وجود دارد كه تشبيه ابومسلم و يارانش به كفتار نه بهدليل ضعف
و ناتوانى آنها بود؛ آنها مردانى شجاع و نيرومند بودند ولى همچون كفتار تدبير
كافى نداشتند و لذا به آسانى بنىعباس قدرت را از دست آنها گرفتند در حالى كه
پايهگذار قدرت آنها بودند ولى بنىعباسِ شيطانصفت و فرصتطلب حكومت را ربودند و
ابومسلم را به آسانى كشتند.
در واقع زوال حكومت بنىاميه بهدليل قدرت زياد لشكر ابومسلم نبود بلكه بخش
مهمى از آن بهسبب همان اختلافات و جنگ درونى آنها بود كه امام عليه السلام در
كلام مورد بحث به آن اشاره فرموده است.
مرحوم شهيد مطهرى در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران در اين زمينه چنين
مىگويد: برخى تاريخنويسان ايرانى اخيراً كوشش دارند كه همه موفقيتهاى قيام
سياهجامگان را مرهون شخصيت ابومسلم معرفى كنند. شك