نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 637
نيست كه ابومسلم سردار لايقى بوده است، ولى آن چيزى كه زمينه را فراهم كرد چيز
ديگر بود. گويند كه ابومسلم در مجلس منصور آنگاه كه مورد عتاب قرار گرفت، از خدمات
خويش در راه استقرار خلافت عباسى سخن راند و كوشش كرد با يادآورى خدمات خود منصور
را رام كند. منصور پاسخ داد كه اگر حتى كنيزى را براى اين امر دعوت مىكرد موفق
مىشد، و اگر تو به نيروى خودت مىخواستى قيام كنى از عهده يك نفر هم برنمىآمدى.
هر چند در بيان منصور اندكى مبالغه است، اما حقيقت است و به همين دليل منصور
توانست ابومسلم را در اوج عزت و قدرتش بكُشد و آب هم از آب تكان نخورد. [1]
بنابراين، مفهوم تشبيه امام عليه السلام ممكن است اين باشد كه به قدرى
بنىاميه بر اثر اختلاف درونى ضعيف مىشوند كه حتى فرد ضعيفى نيز مىتواند آنها
را از پاى درآورد تا چه رسد به سردار نيرومندى همچون ابومسلم.
البته در مورد قساوت و خونريزى ابومسلم مطالب زيادى در تواريخ آمده كه آن هم
در جاى خود قابل قبول است.
به هر حال مرحوم سيد رضى در ذيل كلام امام عليه السلام چند جمله دارد كه با
ذكر آن اين بحث را پايان مىدهيم. او مىگويد: «مَرود» در اينجا مَفعل (بر وزن
مكتب) است كه از ماده «إرواد» گرفته شده و به معناى مهلت دادن و اظهار كردن است و
اين تعبير از فصيحترين و جالبترين تعبيرات است گويا امام عليه السلام مهلتى را
كه آنها براى حكومت دارند تشبيه به ميدان مسابقه كرده كه مسابقهدهندگان با نظم و
ترتيب در يك مسير بهسوى هدفى پيش مىروند اما هنگامى كه به آن هدف رسيدند نظم
آنها بههم مىخورد»؛
(قال الرضيُّ: والمِروَدُ هنا مِفعَلٌ من الإروادِ وهو الإمهالُ والإظهارُ وهذا
من أفصحِ الكلام وأغرَبِهِ فكأنَّه عليه السلام شِبّه