responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 15  صفحه : 411

آزاد خواهم كرد. آن مرد داستان خود را چنين نقل كرد: من و جمعى از دوستانم آلوده به انواع مفاسد و محرمات بوديم. در منزلى در شهرى به نام منصور حضور مى‌يافتيم و هر كارى مى‌خواستيم انجام مى‌داديم. روزى پيرزنى كه واسطه فساد در ميان ما بود آمد و زن جوان زيبايى همراه داشت. هنگامى كه آن زن وارد خانه شد فرياد كشيد. من به‌سراغ او رفتم و او را در اتاقى وارد ساختم و به او آرامش دادم و درباره اين كار او سؤال كردم. گفت: شما را به خدا سوگند مراعات حال مرا بكنيد و از من دست برداريد اين پيرزن مرا فريب داد و به من گفت خزانه‌اى دارد كه در آن جعبه زيبايى است كه هيچ‌كس مثل آن را نديده و مرا تشويق كرد كه آن را ببينم. من به سخن او اطمينان پيدا كردم و با او به اين‌جا آمدم كه ناگهان خود را در ميان شما ديدم. جد من رسول خدا صلى الله عليه و آله است و مادرم فاطمه زهرا عليها السلام و از دودمان حسن بن على عليهما السلام هستم احترام آن‌ها را درباره من رعايت كنيد. من به او تضمين دادم كه هر طور باشد او را خلاص خواهم كرد. به‌سراغ دوستانم رفتم و وضع آن زن را براى آن‌ها بازگو كردم ولى گويا مايه تشويق آن‌ها براى تجاوز به آن زن شدم و به من گفتند: تو خواسته خود را از آن زن برآورده كردى مى‌خواهى ما را از او باز دارى؟ برخاستند و به‌سراغ آن زن رفتند و من هم به حمايت از او برخاستم. در ميان ما درگيرى شد تا اين‌كه مرا مجروح ساختند. من به آن فردى كه از همه بيشتر درمورد آن زن اصرار داشت و تصميم بر هتك او گرفته بود حمله كردم و او را كشتم و پيوسته از آن زن دفاع مى‌كردم تا اين‌كه او را رهايى بخشيدم و از خانه بيرون بردم. آن زن براى من دعا كرد و گفت: خداوند تو را از شر دشمنان محفوظ دارد همان‌گونه كه تو مرا محفوظ داشتى و خداوند حامى تو باشد همان‌گونه كه تو حامى من شدى. در اين هنگام همسايگان صداى فرياد را از خانه ما شنيدند و به‌سوى ما آمدند، كارد را در دست من ديدند در حالى كه مقتول در خون خود دست و پا مى‌زد. به همين صورت مرا نزد مأمورين‌

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 15  صفحه : 411
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست