از مردم مدارا كردنشان نسبت به ديگران
كم و ضعيف بود و لذا از قبيله قريش نفى و طرد شدند و به خدا سوگند ازنظر حسب و نسب
مشكلى نداشتند (مشكلشان عدم مدارا بود) و گروهى از غير قريش مدارا كردنشان خوب بود
و ملحق به اين بيت رفيع شدند». [1]
بار ديگر تأكيد مىكنيم كه منظور از هماهنگى و مدارا با مردم اين نيست كه
همرنگ آنها در خلافكارىها و معاصى و آلودگى شويم. به يقين كسى كه پايبند به
موازين شرع باشد چنين فكرى به خود راه نمىدهد بلكه منظور هماهنگى و مدارا در امور
مباح و چيزهايى است كه مورد علاقه آنها و مشروع مىباشد.