responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 12  صفحه : 478

تلاش و كوشش:

«أُطْلُبُوا الْعِلْمِ وَلَوْ بِخَوْضِ اللُّجَجِ وَشَقِّ الْمُهَجِ»

و نه از نظر گوينده همان‌گونه كه در اين حكمت و در حكمت بعد آمده است.

آرى علم وحكمت به حدى اهميت داردكه هيچ محدويتى را به‌خودنمى‌پسندد.

در اينجا اين سؤال مطرح مى‌شود كه در بعضى از روايات از جمله روايتى كه از امام باقر عليه السلام در ذيل آيه شريفه‌ «فَلْيَنْظُرِ الْإنْسانِ إلى‌ طَعامِهِ» آمده است كه امام عليه السلام فرمود: منظور از طعام‌

«عَلْمُهُ الَّذى‌ يَأخُذُهُ مِمَّنْ يَأخُذُهُ؛

دانشى است كه فرا مى‌گيرد بايد نگاه كند از چه كسى فرا مى‌گيرد» [1] بنابراين گرفتن سخن حكمت‌آميز از منافق چه معنا دارد.

پاسخ سؤال اين است كه گاه سخن حكمت‌آميز به قدرى واضح و روشن است كه از هر جا و از هر كس كه باشد بايد آن را پذيرفت؛ ولى در موارد ديگر كه انسان مطالب را به اعتماد استاد فرا مى‌گيرد بايد نزد كسى برود كه از نظر ديانت و علميت مورد اعتماد باشد.

در شرح نهج‌البلاغه علّامه شوشترى‌ اشاره به نكته جالبى شده است كه با ذكر آن اين سخن را پايان مى‌دهيم، نقل مى‌كند: «ابن مبارك» به عنوان نظارت بر شهر در كوچه‌ها راه مى‌رفت چشمش به مرد مستى افتاد كه آواز مى‌خواند و مى‌گفت:

أضَلَّنى‌ الْهَوى‌ وَأنَا ذَليلٌ‌

وَلَيْسَ إلى‌ الَّذى‌ أهْوى‌ سَبيلٌ‌

هواى نفس مرا ذليل كرد و افسوس كه راهى به آن‌كس كه به او علاقه دارم، نيست.

ابن مبارك از آستين خود كاغذى درآورد و اين بيت را نوشت. به او گفتند:

شعرى را از شاعر مست مى‌نويسى؟ او گفت: مگر ضرب‌المثل معروف را نشنيده‌ايد كه‌

«رُبَّ جَوْهَرَةٍ فى‌ مَزْبَلَةً»

اى بسا گوهرى در ميان زباله‌ها افتاده باشد؟

گفتند: آرى. گفت: اين هم گوهرى بود از مزبله! [2]


[1]. بحارالانوار، ج 2، ص 96.

[2]. بهج الصباغه، ج 12، ص 597.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 12  صفحه : 478
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست