نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 464
پيرمرد سؤال كرد: چگونه ما مكره و مجبور نبوديم در حالى كه رفت و آمد ما تمام
به قضا و قدر الهى بود؟
امام عليه السلام فرمود: (بقيه همانگونه است كه در نهجالبلاغه آمده است).
مرحوم سيّد رضى از اين حديث شريف به اين چند جمله قناعت كرده مىگويد: «اين
بخشى از كلام امام عليه السلام است كه به سؤال كننده شامى هنگامى كه پرسيد: آيا
رفتن ما به شام به قضا و قدر الهى بود بعد از سخنى طولانى بيان فرمود كه گزيدهاش
اين است»؛
. امام عليه السلام در ادامه اين سخن چنين مىفرمايد: «واى بر تو شايد گمان
كردى منظورم قضاى لازم و قدر حتمى است (و مردم در كارهايشان مجبورند و اختيارى از
خود ندارند)»؛
. يعنى چگونه ممكن است خداوند كسى را به كار خوب مجبور كند و بعد به او پاداش
دهد يا مجبور به گناه سازد بعد او را مجازات نمايد؟ اين كارى ظالمانه و غير
عادلانه است و چگونه ممكن است به كسى كه از خود اختيار ندارد وعده بدهند كه اگر
فلان كار نيك را انجام دهى پاداشى چنين و چنان به تو خواهيم داد
[1]. در تعدادى از نسخ به جاى «حاتم»
«حتم» آمده و همان صحيحتر به نظر مىرسد، زيرا به گفته بعضى «حاتم» به معناى حتم
و قطعى در لغت عرب نيامده است. (بهج الصباغه، ج 8، ص 280) ولى با مراجعه به كتب
لغت از جمله لسان العرب و كتاب العين روشن مىشود كه به شخص قاضى و داور نيز
«حاتم» گفته مىشود؛ يعنى حكمى را قطعى مىكند حتى اگر به كلاغ نيز «حاتم» گفته
مىشود براى آن است كه عرب معتقد بود هنگامى كه او در برابر جريانى صدا مىكند شوم
بودن آن را حتمى خواهد كرد، بنابراين معناى «حاتم» با قدر تناسب دارد.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 464