responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 12  صفحه : 455

شرح و تفسير برو اين دام بر مرغ دگر نه!

اصل ماجراى «ضِرار بن ضَمُره» به گونه‌اى كه مسعودى در مروج الذهب‌ نقل مى‌كند چنين است كه او وارد بر معاويه شد. معاويه به او گفت: اوصاف على را براى من بازگو كن ضرار گفت: مرا از اين كار معاف كن (زيرا تصور مى‌كرد بر خلاف ميل معاويه است و ناراحت مى‌شود و ممكن است خطرى از ناحيه او وى را تهديد كند) ولى معاويه اصرار كرد و گفت: چاره‌اى نيست جز اين‌كه براى من شرح دهى.

ضِرار گفت: اكنون كه چنين است بدان به خدا سوگند او مقامى بسيار والا داشت، (از نظر روحى و جسمى) بسيار قدرتمند و قوى بود. سخن حق مى‌گفت و حكم به عدالت مى‌كرد و چشمه‌اى علم و دانش از اطراف او مى‌جوشيد و سخنان حكمت‌آميز از جوانب او صادر مى‌شد. غذاى او ساده و ناگوار و لباس او كوتاه (در آن زمان، كوتاهى لباس نشانى تواضع، و بلندى دامان لباس نشانه تكبر بود) بود. به خدا سوگند هر وقت او را مى‌خوانديم به ما پاسخ مى‌گفت و اگر تقاضايى از او داشتيم به ما مرحمت مى‌كرد و ما به خدا سوگند با اين‌كه خود را به ما نزديك مى‌كرد و ما هم به او نزديك بوديم بر اثر هيبت و جلالِ او قدرت تكلم در مجلسش نداشتيم و به دليل عظمتِ او در فكرِ ما هرگز در مجلس او آغاز سخن نمى‌كرديم. تبسم او دندان‌هايى را همچون دانه‌هاى‌

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 12  صفحه : 455
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست