تمام ايمان عمل است و ايمان بعضى از آن عمل است. (اشاره به اينكه ركن اصلى
ايمان عمل است)». [1]
آنگاه در سومين و چهارمين جمله مىفرمايد: «به مقدار كفايت قانع گردد و از
خدا راضى باشد»؛
(وَقَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَرَضِيَ
عَنِ اللَّهِ)
. منظور از قانع بودن به مقدار كفايت اين است كه حداقل لازم زندگى را داشته
باشد، زيرا بالاتر از آن خالى از مسئوليت نيست و كمتر از آن خالى از ذلت.
قانع بودن به مقدار كفايت به قدرى اهميت دارد كه در حديث معروفى از پيغمبر
اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده كه با يارانش از بيابانى مىگذشت، ساربانى در
آنجا بود، حضرت براى رفع عطش يا براى نياز به غذا مقدارى شير از او طلب كردند
(البته در برابر وجه) و او بخل ورزيد و گفت: آنچه از شير در پستان و يا در
ظرفهاست همه براى صبحانه و شام قبيله است و به ديگرى نمىرسد. پيامبر در حق او
دعا كرد: خداوندا مال و فرزندانش را افزايش ده. بعدا به چوپان ديگرى رسيد و همين درخواست
را نمود. چوپان نه تنها شيرى را كه در ظرف داشت بلكه آنچه در پستان گوسفند بود را
نيز دوشيد و به عنوان هديه، با احترام به نزد پيامبر آورد و به آن حضرت تقديم كرد.
پيغمبر در حق او نيز دعا كرد؛ ولى چنين عرضه داشت: