نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 214
قرآن مجيد از گروهى خبر مىدهد كه براى ايمان آوردن خود شرايط عجيب و غريبى
قائل شدند و حتى با آن شرايط نيز تسليم حق نگشتند: « «وَقَالُوا لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ
الْأرْضِ يَنبُوعاً* أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ
الْانْهَرَ خِلَلَهَا تَفْجِيراً* أَوْ تُسقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ
عَلَيْنَا كِسَفاً أَوْ تَأْتِىَ بِاللَّهِ وَالْمَلَئِكَةِ قَبِيلًا* أَوْ
يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِى السَّمَاءِ وَلَن نُّؤْمِنَ
لِرُقِيِّكَ حَتّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَاباً نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ
رَبِّى هَلْ كُنتُ إِلّا بَشَراً رَّسولًا»؛ و گفتند ما هرگز به تو ايمان نمى آوريم مگر اينكه چشمهاى از اين سرزمين
(خشك و سوزان) براى ما خارج سازى* يا باغى از نخل و انگور در اختيار تو باشد و
نهرها در لابلاى آن به جريان اندازى* يا قطعات (سنگهاى) آسمان را آنچنان كه
مىپندارى بر سر ما فرود آرى يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى* يا
خانهاى پر نقش و نگار از طلا داشته باشى يا به آسمان بالا روى، حتى به آسمان
رفتنت ايمان نمى آوريم مگر آنكه نامه اى بر ما نازل كنى كه آنرا بخوانيم. بگو
منزه است پروردگارم (از اين سخنان بىارزش) مگر من جز بشرى هستم فرستاده خدا؟!». [1]
به اين ترتيب امام عليه السلام، كافران را گروهى محجوب از حق مىشمرد و حجاب
آنها را عمدتا در چهار چيز خلاصه مىكند: تعمق و كنجكاوى ناصواب، ستيزهجويى با
حق، انحراف به سبب هواپرستى و عناد و لجاج و تعصب.
شاخههاى شك
سپس امام عليه السلام به سراغ بيان شاخههاى شك مىرود و مىفرمايد: «شك نيز
بر چهار پايه استوار است: بر مراء (گفت و گوى بىحاصل)، ترس (از كشف حقيقت) و
ترديد (در تصميمگيرى)، تسليم (خودباختگى)»؛