. در واقع كسى كه بخواهد حكم عادلانهاى كند نخست بايد از قابليت و استعداد
شايستهاى در فهم موضوع برخوردار باشد تا هرگونه خطا در تشخيص موضوع موجب خطا در
نتيجه حكم نشود. سپس آگاهى لازم را در ارتباط با حكم پيدا كند و آن را دقيقا منطبق
بر موضوع نمايد، آنگاه حكم نهايى را به طور واضح و روشن و خالى از هرگونه ابهام
بيان كند و در اين مسير، موانع را با حلم و بردبارى برطرف سازد.
گرچه فهم به معناى مطلق دانستن و پى بردن به حقيقت است و با علم چندان تفاوتى
ندارد؛ ولى چون در اينجا در مقابل علم قرار گرفته مناسب است كه فهم ناظر به موضوع
و علم ناظر به حكم باشد.
چه بسا ممكن است ارباب دعوا با سخنان خشن و حركات ناموزون و اصرارهاى بىجا،
روح قاضى را آزرده سازند. حلم و بردبارى راسخ او نبايد اجازه دهد اين گونه امور در
روحش اثر بگذارد و كمترين تغييرى در حكم ايجاد كند.
اينها امورى است كه امام عليه السلام در عهدنامه مالك اشتر درباره قضاوت، با
اضافاتى به آن اشاره كرده مىفرمايد: