نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 301
و يا بعد از امام به خلافت مسلمانان منصوب گردد براى هميشه مأيوس مىسازد.
نصر بن مزاحم در صفين مىنويسد هنگامى كه نماينده على بن ابىطالب «جرير بن عبد
اللَّه» به شام نزد معاويه رفت تا براى آن حضرت بيعت بگيرد، معاويه به منزل جرير
آمد گفت: من فكرى كردهام. جرير گفت: بگو ببينم. گفت:
به على بنويس كه حكومت شام و مصر را در اختيار من بگذارد و هنگامى كه وفات او
فرا رسد بيعت هيچ كس را بعد از خودش بر گردن من ننهد. در اين صورت من تسليم او
مىشوم و مىنويسم كه خلافت حق اوست. جرير گفت:
آنچه مىخواهى بنويس من هم مىنويسم. معاويه اين مطلب را خدمت على عليه السلام
نوشت (و با نامه جرير به خدمت على عليه السلام فرستادند) امام در پاسخ به جرير
مرقوم داشت كه پيش از اين «مغيرة بن شعبه» نيز چنين پيشنهادى را به من كرده بود كه
حكومت شام را به معاويه دهم. اين در هنگامى بود كه من در مدينه بودم من خوددارى
كردم و اميدوارم كه خداوند هرگز مرا چنان نبيند كه گمراهان را ياور خود انتخاب
كرده باشم. [1]
آنگاه امام عليه السلام در سخن نهايى خود به معاويه هشدار مىدهد مىفرمايد:
«از هم اكنون تا دير نشده خود را درياب و براى خويشتن چارهانديش، زيرا اگر كوتاهى
كنى تا زمانى كه بندگان خدا (و لشكريان حق) به سوى تو به پا خيزند درهاى چاره به
رويت بسته خواهد شد و چيزى كه امروز از تو قبول مىشود آن روز مقبول نخواهد بود. و
السلام»؛