. امام با تشبيهات زيبا و مثالهاى گويا اين نكته را به معاويه گوشزد مىكند
كه مقام خلافت مسلمانان هرگز به او نمىرسد و هيچگاه شايستگى آن را ندارد؛ تقوايى
در سرحد عصمت مىخواهد كه ذرهاى از آن در وجود معاويه نبود و علم و دانشى
فوقالعاده مىطلبد كه در معاويه عُشرى از اعشار آن وجود نداشت و زيرا او
مجموعهاى بود از مكر و خدعه و بىتقوايى؛ گاه او را به كسى تشبيه مىكند كه
مىخواهد از شنزارى عبور كند و پاهايش تا زانو در آن فرو رفته و گاه به كسى كه
مسير خود را از دخمههاى زيرزمينى انتخاب كرده و گاه به پرنده ناتوان و شكستهبالى
كه مىخواهد خود را به جايگاه عقاب بر فراز كوهها برساند و يا به اوج آسمانها در
كنار ستاره عيّوق قرار گيرد و با اين همه ضعف و ناتوانى اين همه بلندپروازى راستى
عجيب است؛ گاه حكومت مصر و شام را مىخواهد و گاه جانشينى على بن ابى طالب را.
سپس امام عليه السلام در برابر تقاضاهاى معاويه در امر حكومت دست رد بر سينه
اين نامحرم زده و به صورت قاطعانه مىفرمايد: «پناه به خدا مىبرم از اينكه كه تو
پس از من سرپرست و پيشواى مسلمانان گردى و امور آنها را سامان دهى و يا اينكه من
در اين باره براى تو نسبت به (سرپرستى) يك تن از آنان قرارداد و عهدى امضا كنم»؛
. به اين ترتيب امام معاويه را از اينكه امتياز حكومت شام و مصر به او داده
شود
[1]. «العَيُّوق» ستاره معروفى است كه
بسيار دوردست به نظر مىرسد و در كنار كهكشان يا ستاره ثريا ديده مىشود و
ضربالمثل است در دورى
[2]. «حاش للَّه» در اصل «حاشى
للَّه» بوده و «حاشى» به معناى «كنارگيرى كرد» است. اين جمله به معناىمبادا، خدا
نكند، به خدا پناه مىبرم، به كار مىرود
[3]. «صَدْراً أوْ وِرْداً» ورد به
معناى وارد شدن بر آبگاه و صدر به معناى خارج شدن از آن است و تعبير به «صدراً أو
ورداً» به معناى دخالت كردن و سرپرستى نمودن امور است
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 300