را با آب زر بنويسند و در برابر ديدگان خود نصب كنند و همه روزه آن را بخوانند
و به دل بسپارند و براى رسيدن به اين مطلب بايد متملّقان را از اطراف خود دور
سازند و تنها به گواهى اطرافيان قناعت نكنند، بلكه از طريق تماس مستقيم با مردم
قضاوت افكار عمومى را دريابند.
در تواريخ آمده است بعضى از زمامداران پيشين كه مايل بودند عدالت را اجرا
كنند، گاه شبانه لباس مبدل مىپوشيدند و تنها در محلات مختلف شهر مخصوصاً مناطق
محروم گردش مىكردند و اوضاع را دقيقا با حذف تماس واسطهها بررسى مىنمودند.
آنگاه امام عليه السلام در اين بخش از عهدنامه، شش دستور مهم به مالك مىدهد:
در آغاز مىفرمايد: «بنابراين بايد محبوبترين ذخاير نزد تو ذخيره عمل صالح
باشد»؛
قرآن مجيد مىفرمايد: « «فَمَنْ
كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً»؛ پس هر كه به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد كارى شايسته انجام دهد». [1]
در جاى ديگر مىفرمايد: « «الَيْهِ
يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ»؛ سخنان پاكيزه به سوى او صعود مىكند و عمل صالح را بالا
مىبرد (و قبول مىكند و پاداش شايسته مىدهد)». [2]
به تفسير ديگر عمل صالح سخنان پاكيزه را بالا مىبرد و اعتقادات را راسخ
مىسازد.