responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 10  صفحه : 24

گويى نتيجه آن اين بود كه اين دشمنان به حكومت برسند همان‌گونه كه ابوسفيان در عصر حكومت عثمان هنگامى كه از كنار قبر حمزه گذشت لگدى به آن زد و گفت: اى ابو عماره (ابو عماره كنيه حمزه بود) آن چيزى كه ما با شمشير براى آن جنگيديم (برخيز و ببين) كه امروز به دست بچه‌هاى ما افتاده و با آن بازى مى‌كنند و كار به معاويه رسيده كه بر على فخر مى‌فروشد همچون هم‌رديفان كه در برابر هم قرار مى‌گيرند».

سپس ابن ابى الحديد به اين اشعار معروف براى اظهار ناراحتى شديد خود تمسك مى‌جويد.

إذا عَيَّرَ الطائي بِالْبُخْلِ مادِرٌ

وَقَرَّعَ قُسّاً بِالْفَهاهَةِ باقِلٌ‌

وَقالَ السُّها لِلشَّمْسِ أَنْتَ خَفيةٌ

وَقالَ الدُّجى‌ يا صُبْحَ لَوْنُكَ حائِلٌ‌

وَفاخَرْتَ الْأرْضُ السَّماءَ سَفاهَةً

وَكاثَرْتِ الشُّهُبِ الْحِصى‌ وَالْجَنادِلٌ‌

فَيا مَوْتُ زُرْ إنَّ الْحَياةَ ذَميمَةٌ

وَيا نَفْسُ جِدي إنَّ دَهْرَكَ هازِلٌ‌

«هنگامى كه مادِر (بخيل معروف عرب) حاتم طايى را سرزنش به بخل كند و باقِل (مرد نادان كه قادر به سخن گفتن نبود) قُسّ بن ساعده (سخن‌ور معروف عرب) را به لكنت زبان متهم سازد.

و سها (ستاره بسيار كوچكى است در آسمان) به خورشيد بگويد: چقدر كم فروغى و تاريكى شب به صبح روشن بگويد چقدر تاريكى.

و زمين از روى سفاهت بر آسمان فخر بفروشد و سنگ‌ها و ريگ‌هاى بيابان خود را بيشتر و برتر از شهاب‌هاى آسمانى بدانند.

(آرى آن زمان كه چنين امورى رخ دهد) اى مرگ به سراغ من بيا كه زندگى نكوهيده است- و اى روح از تن بيرون آى كه زمانه سخنان هزل مى‌گويد». [1]

***


[1]. شرح نهج‌البلاغه ابن ابى الحديد، ج 16، ص 136.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 10  صفحه : 24
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست