در مصادر
نهجالبلاغه چنين آمده است كه ابن ابى الحديد و ابن ميثم در شرح خود بر
نهجالبلاغه درباره شأن ورود اين نامه چنين نوشتند: معاويه گروهى از شاميان را به
طور پنهانى در موسم حج به مكّه فرستاد تا مردم را به اطاعت خود و تمرد از فرمان
امير مؤمنان دعوت كنند و اين شبهه را در اذهان تقويت نمايند كه على عليه السلام يا
قاتل عثمان است و يا در آن موقع كه مىبايست عثمان را يارى كند از ياريش خوددارى
كرد و در هر دو صورت صلاحيت براى امامت ندارد و نيز درباره معاويه و بذل و بخشش و
سخاوت او به پندار خود تبليغ نمايند. هنگامى كه اين خبر به امام عليه السلام رسيد
اين نامه را نوشت و به نماينده خود «قثم بن عباس» هشدار دارد كه مراقب اين توطئه
باشد.
[2] سپس نويسنده مصادر چنين نتيجهگيرى مىكند
كه بيان مطلب فوق نشان مىدهد ابن ابى الحديد و ابن ميثم به منبع ديگرى غير از
نهجالبلاغه دست يافته بودند. (مصادر نهجالبلاغه، ج 3، ص 319)؛ ولى بعيد نيست كه
آنها اين سخن را از كتاب الفتوح ابن اعثم كوفى متوفاى 314 گرفته باشند كه همين سخن
را در زمينه همين نامه آورده است (الفتوح، ج 4، ص 220-/ 222).
قابل توجّه
اينكه سند ديگرى براى اين نامه در كتاب الغارات پيدا شد كتابى كه در قرن سوم
سالها پيش از تولّد سيّد رضى نوشته شده است كه تفاوتهايى با آنچه سيّد رضى آورده
دارد ولى اساس هر دو نامه يكى است (الغارات، ج 2، ص 509).
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 25