نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 235
در حالات «شيخ ابو سعيد» از صوفيان معروف آمده است كه در جوانى شبها پس از
آنكه اهل خانه به خواب مىرفتند آهسته برمىخاست و به مسجد مىآمد. در گوشه مسجد
چاه آبى بود. طنابى را به وسط چوبى بسته و سر ديگر طناب را به پاى خود مىبست سپس
چوب را روى دهانه چاه مىگذاشت و خود را تا نزديكى طلوع صبح در چاه معلق مىساخت و
قرآن مىخواند. [1]
درباره «ابوبكر شبلى» آمده است: در آغازى كه مشغول به رياضت شد سالهاى دراز،
شبها نمك در چشم مىپاشيد تا به خواب نرود. [2] و امثال اين كارها كه در آثار صوفيه فراوان
است.
اينگونه رياضتهاى خطرناك و آنچه مايه رسوايى و آبروريزى است از نظر اسلام
نامشروع است و بايد به شدت از آن پرهيز كرد. در ميان مرتاضان هند و بعضى از صوفيه،
اين گونه رياضتهاى نامشروع ديده مىشود كه اسلام با آن موافق نيست. بهترين رياضت،
پرهيز از هرگونه گناه و سپس بعضى از مشتهيات نفسانى از مباحات است كه در زندگانى
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه هدى عليهم السلام و اصحاب و ياران آنها
ديده مىشود كه گاه لباس خشن مىپوشيدند و به غذاهاى بسيار ساده قناعت مىكردند،
مقدار قابل ملاحظهاى از شب را بيدار مىماندند و به عبادت پرودگار مىپرداختند و
اين رياضتها نورى بر نورانيّت آنها مىافزود.
در خطبه 209 نهجالبلاغه داستان افراط و تفريط دو برادر به نام علاء بن زياد و
عاصم بن زياد را خوانديم كه يكى بسيار زندگى مرفهى داشت و ديگرى به كلى دست از كار
كشيده و در گوشهاى از خانه مشغول عبادت بود و امام عليه السلام به