هرچند امام عليه السلام در اين عبارات از خودش سخن مىگويد؛ ولى در واقع درسى
است كه به دنياپرستان مىدهد آنهايى كه جز عيش و نوش هدفى ندارند و شبيه به
گوسفندان و چهارپايانى هستند كه كار آنها خوردن و خوابيدن است و چقدر براى انسان
ننگ است كه از اوج عظمت انسانيّت فرود آيد و همطراز حيوانات رها شده در بيابان
باشد. و به گفته شاعر:
خواب و خورت ز مرحله عشق دور كرد
آنگه رسى به دوست كه بى خواب و خور
شوى
***
[1]. «السَّائِمَة» به معناى حيوانى
است كه آن را براى چرا در بيابان رها مىكنند از ريشه «سوْم» بر وزن «قوم»
بهمعناى رها كردن حيوان در بيابان براى چريدن است.
[2]. «رِعْيَها» به معناى علفهايى
است كه حيوان آن را به هنگام چرا مىخورد از ريشه «رعى» بر وزن «وحى» به معناى
چريدن گرفته شده.
[3]. «تَبْرُك» از ريشه «بُروك» به
معناى آرام گرفتن به روى زمين است.
[4]. «الرَّبِيضَة» به معناى گله
گوسفندان و مانند آن است كه به همراه شبانها به آغل خود مىآيند از ريشه «رَبْض»
و «رُبُوض» بر وزن «قبض» و «قبوض» به معناى جمع كردن دست و پا و به زمين نشستن
حيوانات است.
[5]. «عُشْب» به معناى گياهان تر است
در مقابل حشيش كه به گياهان خشك گفته مىشود.
[6]. «يَهْجَع» از ريشه «هُجُوع» بر
وزن «ركوع» به معناى خواب سبك است.
[7]. «الْهامِلَة» به معناى حيوان رها
شده است از ريشه «همل» بر وزن «حمل» به معناى رها كردن حيوان بدون چوپان است.
[8]. «الْمَرعيّة» اسم مفعول است از
ريشه «رَعْى» بر وزن «سعى» به معناى حيوانى است كه آن را به چرا بردهاند.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 232