نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 22
ابن كثير در
البداية والنهاية مىگويد: «هنگامى كه بيمارى معاويه شدت يافت و از
بهبودى خود مأيوس شد و خود را در آستانه مرگ ديد اين اشعار را مىخواند:
لَعَمْري
لَقَدْ عَمَّرْتُ فِي الدَّهْرِ بُرْهَةً
وَدانَتْ لِي الدُّنْيا بِوَقْعِ الْبَواتِرِ
وَأُعْطِيتُ حُمُر
الْمالِ وَالْحُكْمِ وَالنُّهى
وَلي سُلِمَتْ كُلُّ الْمُلُوكَ الْجَبابِرِ
فَأَضْحَى الَّذي قَدْ
كانَ مِمَّا يَسُرُّني
كَحُكْمِ مَضى فِي الْمُزْمَناتِ الْغَوابِرِ
فَيا لَيْتَني لَمْ
أعْنِ فِي الْمُلْكِ ساعةً
وَلَمْ أَسَعْ فِي لَذاتِ عيشِ نواضِرِ
وَكُنْتُ كَذي
طِمْرَيْنِ عاشَ بِبُلْغَةٍ
فَلَمْ يَكُ حَتّى زارَ ضيقَ الْمَقابِرِ
«به جانم قسم مدت زمانى در جهان زندگى نكردم- و
دنيا به وسيله شمشيرهاى برنده در برابر من تسليم شد.
و اموال گران
قيمت و حكومت و تدبير به دست من آمد- و تمام پادشاهان ظالم در برابر من تسليم
شدند.
آنچه مايه
شادى و سرور من است از حوادثى كه بر من گذشت اين است كه شبيه همان چيزى است كه بر
پيشينيان گذشت.
اى كاش حتى
يك ساعت حكومت نمىكردم و در لذات زندگى مرفهين فرو نمىرفتم.
و اى كاش
همچون كسى بودم كه در تمام عمر خود به دو جامه كهنه قناعت مىكرد و اين وضع همچنان
ادامه مىيافت تا زمانى كه در گور تنگ جاى گيرد». [1]
بعيد نيست
«ذى طِمْرَين»؛ صاحب دو جامه كهنه، اشاره به مولا امير مؤمنان على عليه السلام
باشد كه معاويه تأسف مىخورد اى كاش مسير زندگى آن حضرت را انتخاب كرده بود.