responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 10  صفحه : 169

بن كلده» كه از اطباى مشهور عرب بود، ازدواج كرد و زياد در خانه او متولّد شد، هرچند ابوسفيان و پس از او معاويه سعى داشتند وى را فرزند نامشروع ابوسفيان بدانند؛ و اينكه بعضى گفته‌اند سميه از ذوات الاعلام (زنان آلوده به فحشا كه آشكارا خود را به اين امر معرفى مى‌كردند) بود، بعيد به نظر مى‌رسد، زيرا كنيزِ طبيب معروفى مثل حارث بن كلده قاعدتاً نمى‌تواند از ذوات الاعلام باشد.

البته در تواريخ آمده است كه ابوسفيان در سفرى كه به طايف رفته بود از شخصى به نام ابو مريم كه مرد بسيار آلوده‌اى بود زن آلوده‌اى را درخواست كرد و ابو مريم به سميّه مادر زياد، را پيشنهاد نمود، او گفت: بگذار شب همسرم عبيد كه از بيابان برگشته به خواب برود و من خواهم آمد و بعد نزد ابوسفيان رفت و با او آميزش داشت و شايد اينكه ابوسفيان مى‌گويد زياد فرزند من است از همين واقعه سرچشمه مى‌گيرد.

3. داستان استلحاق‌

داستان ملحق ساختن معاويه زياد را به خاندان ابوسفيان و عنوان برادرى دادن به او از عجايب تاريخ اسلام است. شيخ محمد عبده؛ استاد معروف مصرى در شرح نهج البلاغه خود چنين مى‌گويد: قصه زياد بن ابيه قصه شگفت‌آورى است كه انسان را به تأمل وا مى‌دارد، زيرا معاويه او را به ابو سفيان نسبت داد تا برادرش باشد او مدعى بود كه ابوسفيان با مادرش سميّه كه زوجه مرد ديگرى بود (به صورت نامشروع) همبستر شد و زياد از اين آميزش متولّد گشت.

آن‌گاه مى‌افزايد: از اين شگفت‌آورتر اين است كه ادعاى اين برادرى (نامشروع) در مجلسى علنى و رسمى (در شام) در حضور جمعيّت واقع شد؛ زياد از اين مسأله شرمنده نگشت، چرا كه غنايم اين برادرى را با نكوهش‌هاى مردم سنجيد و برادرى (نامشروع) خليفه را بر سلامت و صحت نسب خود

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 10  صفحه : 169
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست